چهارساله‌ای که ترسید و جامعه‌ای که باید بیدار شود

شهریار(پانا)- حمله سگ‌های ولگرد به کودک ۴ ساله در خوزستان، بار دیگر اهمیت حق فراموش‌شده «امنیت کودکان» را نشان داد. اگرچه اقدام سریع پزشکان جان کودک را نجات داد، اما زخم روحی و ترس او و خانواده‌اش همچنان باقی است. با این حال، تجربه موفق کشور در حل بحران‌ها نشان می‌دهد که این معضل هم با برنامه‌ریزی و همکاری مسئولان و مردم قابل کنترل و اصلاح است.

کد مطلب: ۱۶۱۶۸۱۹
لینک کوتاه کپی شد
چهارساله‌ای که ترسید و جامعه‌ای که باید بیدار شود

حادثه خوزستان شاید برای بعضی‌ها تنها یک خبر کوتاه بود، اما برای من و هم‌نسلانم زخمی عمیق‌تر از آنچه دیده می‌شود برجای گذاشت. کودکی تنها چهار ساله، به جای بازی و خنده، طعم ترس و زخم را چشید. پزشکان با سرعت وارد عمل شدند، واکسن و سرم تزریق شد و جان او نجات یافت. اما پرسش اساسی اینجاست: آیا درمان جسم، به معنای پایان ماجراست؟ زخم روحی این کودک، کابوس‌هایی که شب‌ها به سراغش می‌آید، و اضطرابی که مادر و پدرش هر بار با دیدن کوچه و خیابان تجربه می‌کنند، چه می‌شود؟

ما نوجوانان به خوبی می‌دانیم که این حادثه، اولین و آخرین مورد نیست. حضور سگ‌های ولگرد در خیابان‌ها و پارک‌ها سال‌هاست به مسئله‌ای تکراری تبدیل شده است. هر بار حادثه‌ای رخ می‌دهد، واکنش‌ها به تزریق واکسن و درمان فوری محدود می‌شود، اما کمتر کسی درباره پیشگیری جدی سخن می‌گوید. چرا باید همیشه بعد از بحران به فکر چاره افتاد؟

امنیت حقی است که نباید قابل مذاکره باشد. همان‌طور که آموزش و سلامت حق مسلم ماست، امنیت هم باید بی‌قید و شرط در اختیار کودکان و نوجوانان قرار گیرد. این‌که کودکی در کوچه و خیابان، جایی که باید دومین خانه‌اش باشد، احساس ترس کند، یعنی بخشی از این حق از او دریغ شده است.

با این حال من معتقدم که ما می‌توانیم از دل این حادثه‌ها امید بسازیم. تاریخ نشان داده است که جامعه ما بارها توانسته مشکلات جدی را پشت سر بگذارد. روزی مسأله سوادآموزی برای میلیون‌ها نفر یک بحران بود و امروز بیشترین کودکان ما به مدرسه می‌روند. روزی موضوع واکسیناسیون کودکان چالشی بزرگ بود، اما امروز بیماری‌هایی مثل فلج اطفال در کشور ما ریشه‌کن شده است. حتی در بحران‌های طبیعی و حوادث بزرگ، این اراده و همدلی مردم و مسئولان بوده که از دل سختی‌ها راهی برای ادامه باز کرده است.

پس چرا نتوانیم برای معضل سگ‌های ولگرد هم چنین مسیری را طی کنیم؟ چرا نتوانیم با برنامه‌ریزی، همکاری شهرداری‌ها، سازمان‌های بهداشتی و حتی مشارکت مردم، به جای درمان‌های مقطعی، راه‌حلی پایدار و انسانی پیدا کنیم؟

حادثه خوزستان زنگ هشدار است، اما می‌تواند به نقطه آغاز هم تبدیل شود؛ آغازی برای تصمیم‌های جدی، برای اقداماتی که فردا به جای ترس، به کودکانمان شادی و امنیت هدیه دهد. ما نوجوانان حق داریم در کوچه‌ها و خیابان‌ها با خیال راحت قدم بزنیم و بازی کنیم. آینده‌ای روشن زمانی ساخته می‌شود که کودکی‌ها امن باشند. امروز وقت آن است که همه با هم بگوییم: امنیت کودکان، قابل تعویق نیست.

نویسنده : دانش‌آموزان زهرا سادات موسوی‌نژاد، ریحانه مردانی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار