مادر شهید حسین توکلی:
حسین از نوجوانی مسیرش را آگاهانه انتخاب کرد
نظرآباد (پانا) - مادر شهید حسین توکلی گفت: حسین برای دفاع از دین و ناموسش راهی جبهه شد و به شهادت رسید. او از نوجوانی، مسیرش را آگاهانه انتخاب کرد.
فاطمه شعبانی در گفت‌وگو با پانا بااشاره به روزهای آغازین حضور فرزندش در جبهه عنوان کرد:«حسین هم درس می‌خواند،هم درحوزه قزوین طلبه بود و هم شب‌ها در کارخانه سیمان آبیک مشغول به کار بود.»
وی افزود:«کتاب‌های درسی‌اش را در آنجا مطالعه می‌کرد.یک روز وقتی از مدرسه آمد،دیدم خیلی کلافه است.شام نخورد و پیش دوستانش رفت و بعد از چند ساعت برگشت،شام خورد و خوابید.صبح روز بعد که بلند شد،به او گفتم برای خانه نان بخرد.یک اسکناس ۱۰ تومانی به او دادم و همراهش یک سفره سفید تا ظهر نان بیاورد. وقتی می‌رفت،فقط لبخند زد و چیزی نگفت.ما نمی‌دانستیم که همان روز اسم نوشته و از قزوین اعزام خواهند شد.»
وی ادامه داد:«شب شد و حسین به خانه نیامد.بچه‌ها گفتند خبری از او نیست.فردا صبح یکی از دوستانش تماس گرفت و گفت ناراحت نباشید،حسین امشب پیش ما بوده و همراه شهید چمران جلسه داشته است.بعد هم گفتند در پادگان هستند.»
شعبانی ادامه داد:«وقتی خانواده‌های دیگر به آنجا رفتند،حسین تماس گرفت و گفت مادر، شما نیایید.به بابا هم بگو نیاید.شهید چمران اجازه نداده من برگردم.گفتند یک سؤال پرسیدند و من جواب دادم،بعد گفتند باید همین‌جا بمانی.همان‌جا ماند و سه ماه آموزش دید.»
مادر شهید با یادآوری روزهای بعد افزود:«بعد از سه ماه تابستان شد و برگشت.دوباره مدتی به درسش ادامه داد.بار دیگر پس از سه ماه به جبهه رفت.ما بدرقه‌اش کردیم. ساکش را دادیم دستش و گفتیم به سلامت.از ۱۳ سالگی راهی جبهه شد و تا ۱۹ سالگی در این مسیر ماند.بار آخر که می‌رفت،خواهرش گفت مامان، سین این دفعه یه جور دیگه میرود من گفتم به خدا توکل کنیم. هرچه صلاح اوست، همان شود.»
وی درباره انگیزه پسرش برای حضور در جبهه بیان کرد:«بعداً از خودش پرسیدم چرا آن روز اینقدر کلافه بودی و بی‌خبر رفتی؟ گفت مامان به هویزه که حمله کردند، ۴۰۰ زن و دختر را مورد تجاوز قرار دادند،سرشان را بریدند و در چاه ریختند.وقتی این را شنیدیم، غیرتمان اجازه نمی‌داد اینجا بمانیم.گفت بهتر است برویم و از ناموسمان دفاع کنیم.»
مادر شهید توکلی درباره لحظه شهادت فرزندش نیز گفت:«در عملیات کربلای ۵،برای خنثی‌سازی مین‌ها رفته بودند.وقتی برمی‌گشتند،جلوی سنگر همان‌طور که قهقهه می‌زد و می‌خندید،بمباران شد.ترکش به شکم و سرش خورد و همان‌جا جاویدان شد.»
وی در پایان تأکید کرد:«حسین برای دفاع از دین و ناموسش راهی جبهه شد و به شهادت رسید.او از نوجوانی تا جوانی مسیرش را آگاهانه انتخاب کرد.»
ارسال دیدگاه