سانسور شهید سلیمانی؛ وحشت اینستاگرام از یک اسطوره

تبریز (پانا) - صفحه‌ای که عکسش را گذاشت، ناپدید و دیگری که خاطره‌ای از او نوشت، مسدود شد. اینستاگرام در ظاهر بی‌طرف، بارهاوبارها نام و تصویر سردار قاسم سلیمانی را هدف گرفته است. گویی این قهرمان ملی، نه‌تنها در میدان نبرد که در فضای مجازی هم برای صاحبان قدرتِ غربی، خطری بزرگ و مهارنشدنی است.

کد مطلب: ۱۶۵۰۲۵۹
لینک کوتاه کپی شد
سانسور شهید سلیمانی؛ وحشت اینستاگرام از یک اسطوره

طوفان کلمات در دنیای مجازی بی‌سروصدا آغاز شد. صفحه‌ای که تصویر سردار را داشت، ناگهان ناپدید شد. دیگری که خاطره‌ای از او منتشر کرده بود، قفل خورد. هنوز هم پس از سال‌ها اسم «شهید حاج قاسم سلیمانی» برای برخی در فضای مجازی به‌خصوص در پلتفرم‌هایی مثل اینستاگرام، گویا تهدیدآمیز است. انگار که یک فرمانده شکست‌ناپذیر، حتی پس از شهادت، هنوز خطری برای یک شرکت فناوری به‌حساب می‌آید. هرچند این سانسور هدفمند، قصه عجیبی نبوده و تنها یک فصل جدید از همان جنگ قدیمی است.

دل‌ها را نمی‌توان مسدود کرد

آن‌ها که سیاست‌های محتوایی پلتفرم‌های غربی را رصد می‌کنند، می‌دانند که این اتفاق تازه و بی‌سابقه نیست. فشار بر صفحات فارسی‌زبان، حذف محتوای مرتبط با مقاومت و اعمال سلیقه سیاسی خاص، بخشی از روال عادی شده است، اما هدف از حذف مداوم یک شهید چیست؟ پاسخ را باید در ترسی جست‌وجو کرد که فراتر از کدهای رایانه‌ای و سِرورهای خارجی است.

سردار شهید قاسم سلیمانی در میدان با منطق مقاومت، دشمن را به عقب‌نشینی واداشت و امروز تصویر و نام او در فضای مجازی همان منطق را حمل می‌کند؛ منطقی که می‌گوید می‌توان در برابر زور ایستاد و پیروز شد. این پیام برای نظامی که می‌خواهد انحصار روایتگری حق و باطل را در دست داشته باشد، خطرناک است. 

آن‌ها از قدرت نمادها به‌خوبی آگاه‌اند و می‌دانند یک تصویر یا یک نام گاهی از یک لشکر سازمان‌یافته اثرگذارتر است و حیات آن در فضای مجازی به معنای تداوم یک گفتمان شکست‌ناپذیر است. پس چه‌کار باید کرد؟ «اگر نمی‌توانی در میدان واقعی نماد را شکست دهی در فضای مجازی حذفش کن.»

اما این استراتژی یک نقص بزرگ دارد: سردار سلیمانی سال‌ها است که از حصار یک نام و یک چهره شخصی فراتر رفته و به یک «ایده» تبدیل شده است.

الگوریتم در برابر عشق

سانسور اینستاگرام و امثال آن بر پایه الگوریتم و گزارش کاربران است، اما عشق مردم به سردارشان از جنس دیگری است. این عشق هر بار در قالب جدیدی خود را نشان می‌دهد: یک پوستر دست‌ساز، یک کلیپ خانگی، یک شعر یا حتی یک جمله ساده در پروفایل. حذف یک صفحه، ده صفحه جدید می‌سازد. مسدود کردن یک هشتگ، ده هشتگ خلاقانه‌تر جایگزین آن می‌کند.

این مبارزه نابرابر الگوریتم و عشق در واقع نمایشی از ناتوانی یک سیستم در فهم عمق یک پیوند مردمی است. آن‌ها فکر می‌کنند با «حذف» می‌توانند «وجود» را انکار کنند. غافل از اینکه این اقدامات، خود به عاملی برای زنده‌تر شدن خاطره و هوشیارتر شدن کاربران تبدیل می‌شود. هر بار که صفحه‌ای به دلیل انتشار تصویر سردار بسته می‌شود، این پرسش در اذهان عمومی قوت می‌گیرد که «چرا از یک شهید این‌قدر می‌ترسند؟»

ترس از یک اسطوره زنده

حقیقت این است که استکبار جهانی پس از شهادت سردار سلیمانی، نه‌تنها آرام نگرفته که نگران‌تر هم شده است؛ نگران از اینکه شهادت، او را به یک اسطوره زنده و همیشگی تبدیل کند. اسطوره‌ای که مرز نمی‌شناسد و در دل جوان مظلوم فلسطینی، یمنی، لبنانی و ایرانی به یک شکل خانه کرده است.

سانسور نام او تلاشی مذبوحانه برای جلوگیری از جهانی‌شدن این اسطوره است. می‌خواهند او را فقط «یک فرمانده ایرانی» جلوه دهند، نه «نماد جهانی مقاومت»؛ اما این مرزکشی‌های مجازی هم کارساز نیست.

روزگاری دشمن، جسم سردار را نشانه رفت تا ایده مقاومت را بشکند. امروز در فضای مجازی، تصویر و نام او را نشانه می‌رود، اما هر دو مرحله، تنها بر شکست‌ناپذیری این ایده، مهر تأیید زده است. حالا مقاومت در بستر جدیدی نفس می‌کشد و سردار سلیمانی، پرچم همیشه برافراشته آن است.

الگوریتم‌های اینستاگرام شاید بتوانند لحظه‌ای یک عکس را حذف کنند، اما هرگز قادر نیستند آن عکس را از دل‌ها و ذهن‌ها پاک کنند. این درس همیشگی تاریخ است که می‌توانی شهید را بکُشی اما هرگز نمی‌توانی یاد و رسم او را از ذهن ها پاک کنی. صدای سردار سلیمانی، امروز در فریادهای هر کودک فلسطینی و در وصیت‌نامه هر رزمنده مدافع حرم، طنین‌انداز بوده و این بزرگ‌ترین کابوس دشمنان مقاومت است.

نویسنده : فائزه زنجانی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار