«مجنون»؛ تجلی رشادت‌های شهید زین‌الدین از نگاه خبرنگار پانا

مرکزی (پانا) - خبرنگار پانا در یادداشتی جذاب، تأثیر فیلم «مجنون» در بازآفرینی جلوه‌های ایثار و فداکاری شهید زین‌الدین را روایت کرده و از احساسی که این اثر در دل تماشاگران ایجاد می‌کند، می‌نویسد.

کد مطلب: ۱۶۳۵۷۶۳
لینک کوتاه کپی شد
«مجنون»؛ تجلی رشادت‌های شهید زین‌الدین از نگاه خبرنگار پانا

در یک عصر دل‌انگیز پاییزی -از همان لحظه‌هایی که آدم دوست دارد زمان برایش کمی آهسته‌تر بگذرد- سالن سینما آرام‌آرام برای اکران فیلم «مجنون» آماده می‌شد. انگار پاییز و خاطره دست به دست هم داده بودند تا فضایی گرم و صمیمی ایجاد کنند.

روایتی از یک قهرمان واقعی

«مجنون» روایتی است از زندگی شهید مهدی زین‌الدین و برادرش مجید؛ اثری به کارگردانی مهدی شامحمدی و تهیه‌کنندگی عباس نادران که در دل سال‌های پرتلاطم دفاع مقدس، از ایثار و نبوغ فرمانده‌ای جوان پرده برمی‌دارد. شاید با خودتان فکر کنید واقعاً چطور ممکن است یک فرمانده ۲۳ساله، کارزاری تقریباً از دست‌رفته را به پیروزی برساند؟ اما این اتفاق در عملیات خیبر افتاد؛ جایی که هوشمندی شهید زین‌الدین، ورق را برگرداند و آن شکست ظاهری را به فتحی خیره‌کننده تبدیل کرد.

در این فیلم، گاه‌به‌گاه چنان جرقه‌هایی از هوش او به چشم می‌خورد که تماشاگر ناخواسته نفس را در سینه حبس می‌کند. شهید مهدی زین‌الدین، همان نابغه‌ای است که رتبه‌ چهار کنکور را کسب کرده و حتی دعوت‌نامه‌ای رسمی از یکی از دانشگاه‌های پاریس داشت. با این حال، در نهایت تصمیم گرفت در جبهه‌های نبرد باقی بماند و راه خود را در میان آتش جنگ و خاکریزها ادامه دهد.

«مجنون» با لحنی صمیمی و در عین حال پرشور، ما را به دلِ این انتخاب بزرگ و جسورانه می‌برد، انتخابی که ریشه در ژرفای ایمان و حس تعهد دارد. همین نگاه عمیق و انسانی، مخاطب را وا می‌دارد بار دیگر به مفهوم ایثار و مسئولیت‌پذیری در روزهای سخت فکر کند.

از دل تاریخ به پرده سینما

سجاد بابایی در نقش مهدی زین‌الدین آن‌قدر جانانه ظاهر شد که انگار نفس تازه‌ای به تاریخ بخشیده باشد. کافی بود لحظه‌ای رابطه عمیقش با همسر یا دلدادگی پرشورش به دختر کوچکش، لیلا، را تماشا کنی تا برق حقیقت را در نگاهش ببینی. از احترامی که برای مادرش قائل بود تا آن پیوند ناگسستنی با برادرش، همه و همه چنان ملموس جلوه می‌کردند که انگار هر دم، می‌شد ضربان قلبش را در فضای صحنه‌ها شنید.

صحنه آماده‌سازی رزمندگان پیش از عملیات، یکی از تأثیرگذارترین و به‌یادماندنی‌ترین لحظات فیلم بود؛ غسل شهادت، زمزمه دعا و حنا بستن بر دستانشان، فضایی سرشار از سکوت و آرامش پدید آورده بودند. گویی در آن لحظات، قلب‌ها از تپش می‌افتاد. مگر می‌شد در برابر آن همه ایمان و عزم راسخ، مقاومتی نشان داد؟

در سالن، سکوتی سنگین حکم‌فرما بود؛ انگار تماشاگران نفسشان را در سینه حبس کرده بودند. اشک‌ها بی‌صدا بر گونه‌ها جاری می‌شد. سپس لحظه تکان‌دهنده شهادت رضا حسن‌پور، همرزم و معاون زین‌الدین از راه رسید. صحنه‌ای ساده و صمیمی که عمق فداکاری را فریاد می‌زد؛ و ناگهان صدای گریه از گوشه‌ و کنار سالن اوج گرفت.

پایان فیلم؛ آغاز تامل

وقتی فیلم به پایان رسید، سکوتی عمیق تمام سالن را در بر گرفت، انگار همه لحظه‌ای نیاز داشتند تا آنچه را دیده بودند، در ذهنشان مرور کنند. تماشاگران به‌آرامی از صندلی‌هایشان بلند شدند. برخی همچنان درگیر سکوتی محسورکننده بودند، و برخی دیگر آهسته با هم صحبت می‌کردند و از تأثیرات فیلم می‌گفتند.

اکران فیلم سینمایی «مجنون» بیش از همه، تلنگری بود برای ما که به‌عنوان نسل امروز، مسئولیم یاد شهدا و ایثارگران را پاس بداریم.

نویسنده : دانش‌آموز : ملینا شیرازی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار