پساغربگرایی و بازی بزرگ؛
تحلیل میدانی ایران در شطرنج جدید ژئوپلیتیک با پایان یکهتازی غرب
زنجان (پانا) - ارسال نامه مشترک دیپلماتیک ایران، روسیه و چین به شورای امنیت جهت خاتمه قطعنامه ۲۲۳۱ را باید فراتر از یک مانور معمول دیپلماتیک، «تمهید استراتژیک» در گذار به نظم ژئوپلیتیک چندقطبی دانست.
این اقدام که در بستر زمانی حساس کنونی رخ داده، ضربهای حسابشده به زیرساختهای حقوقی - سیاسی هژمونی غرب محسوب میشود و در عین حال، آزمونی جدی برای سنجش هوشمندی دیپلماتیک تهران در «فرصتسازی حداکثری» است.
تحلیل فرصتهای راهبردی؛ از تئوری تا عمل
طبق تحلیل رئالیستهای تهاجمی مانند "جان مرشایمر"، قدرتهای رقیب همواره در پی تضعیف هژمون از طریق تضعیف نهادهای تحت کنترل آن هستند. این نامه دقیقاً همان نقش را ایفا میکند و با زیر سؤال بردن مشروعیت رژیم تحریمی غرب توسط دو عضو دائم شورای امنیت، عملاً «امنیتیسازی» ایران توسط بلوک آمریکا-اروپا را با چالشی بیسابقه مواجه ساخته است.
مهمترین فرصتهای راهبردی پیش روی ایران در این برهه عبارتند از:
۱. شکافتن بنیادهای هژمونی غرب: این نامه، برای اولین بار، دو عضو دائم شورای امنیت را در موضعی آشکار در برابر «رژیم تحریمی» به رهبری آمریکا قرار میدهد. این اقدام، به گفته "ژوزف نای"، نظریهپرداز قدرت نرم، به "مشروعیتزدایی" از اقدامات غرب میانجامد. زمانی که چین و روسیه مشروعیت تحریمها را زیر سؤال میبرند، "امنیتیسازی" ایران توسط غرب با هزینه سیاسی بسیار بالاتری مواجه میشود.
۲. تقویت دیپلماسی «پلیآف» در نظم چندقطبی: این رویداد، صحنهای کلاسیک از نظم چندقطبی مورد اشاره "هنری کسینجر" را به نمایش میگذارد. ایران اکنون این فرصت استراتژیک را دارد تا با بهرهگیری از رقابت شرق و غرب، یک «دیپلماسی پویای فرصتساز» را در پیش گیرد. ایران میتواند خود را به عنوان یک بازیگر تعادلبخش در معادلات منطقهای معرفی کند و با افزایش قدرت چانهزنی، غرب را به سمت برقراری روابطی متوازن و مبتنی بر احترام متقابل سوق دهد.
۳. تعلیق عملیاتی رژیم تحریمی: از منظر عملیاتی، این اقدام، «کمیته تحریمها» و «هیئت ناظران» را عملاً فلج میکند. هنگامی که دو عضو دائم شورا، اساس قطعنامه را به چالش میکشند، انگیزه و توان کشورهای دیگر برای اجرای دقیق تحریمها به شدت کاهش مییابد. این امر به ویژه در میان اعضای گروههای بریکس و سازمان همکاری های شانگهای، که خود خواستار کاهش نفوذ دلار و نظام غربی هستند، مشهود خواهد بود.
۴. بازنویسی روایت بینالمللی: این اتحاد مثلثی، روایت غرب از ایران به عنوان یک کشور "منزوی" را به طور کامل مختل میکند. ایران میتواند از این فرصت برای ارائه روایتی جدید استفاده کند: کشوری که در کانون یک ائتلاف نوظهور ضد هژمونی قرار دارد و بازیگری تأثیرگذار در شکلدهی به نظم بینالمللی آینده است.
هشدار راهبردی؛ آزمون بازدارندگی در آستانه تنگه هرمز
در کنار این فرصتها، یک تهدید جدی در حال ظهور است. تحلیلگران امنیتی با استناد به دکترین "جنگ نیابتی"هشدار میدهند که غرب، به ویژه آمریکا، ممکن است برای مهار نفوذ فزاینده ایران و متحدانش، به عرصهای دیگر روی آورد. مناقشه جزایر سهگانه میتواند به یک «زنگزور دوم» تبدیل شود.
• الگوی عملیاتی: در این سناریو، آمریکا یا ناتو ممکن است تحت لوح دفاع از متحد خود (امارات)، کنترل نظامی جزایر را به طور موقت در دست گرفته و پس از تثبیت موضع، اداره آن را به ابوظبی واگذار کنند. این اقدام، موازنه قدرت در خلیج فارس را به نفع غرب تغییر داده و حضور مستقیم آنان را در آستانه تنگه هرمز نهادینه میسازد.
• انتقاد از راهبرد دفاعی ایران: منتقدان استدلال میکنند که دیپلماسی انفعالی تهران در بهرهگیری از ظرفیتهای امنیتی شرق، این سناریو را محتملتر ساخته است. ایجاد یک پایگاه نظامی-امنیتی مشترک با چین در یکی از جزایر، میتوانست یک "بازدارندگی راهبردی" قدرتمند در برابر چنین سناریویی ایجاد کند؛ اقدامی که به گفته تحلیلگران، تهران به دلیل «سیاست متوازنسازی نامتوازن» از آن غفلت ورزیده است.
• استفاده از تمام صفحه شطرنج: تحلیگران می گویند: «تهران اژدها را در اختیار دارد، اما فاقد صفحه شطرنج و راهبرد بازی است.» این جمله به خوبی نشان میدهد که داشتن متحدان قدرتمند به خودی خود کافی نیست؛ بلکه به یک دیپلماسی فعال، خلاق و مبتنی بر طراحی راهبردی بلندمدت نیاز است.
جمعبندی نهایی: نامه مشترک ایران، روسیه و چین، یک پنجره زمانی طلایی برای ایران گشوده است. موفقیت در بهرهگیری از این فرصت، در گرو گذار از سیاستگذاری انفعالی و اتخاذ یک «دیپلماسی حداکثری هوشمند» است. ایران باید با دوراندیشی، همزمان که از شکاف ایجادشده در شورای امنیت برای کاهش فشار حداکثری بهره میبرد، با تقویت بازدارندگی منطقهای (هم از طریق همکاری با شرق و هم تقویت توان بومی) از تبدیل شدن مناقشه جزایر سه گانه به یک بحران بزرگتر در آینده محتمل جلوگیری کند. آینده امنیت ملی ایران در گرو همین انتخابهای راهبردی در این برهه حساس است.
ارسال دیدگاه