هفتمین روز دفاع مقدس؛ روزی برای مرور جاودانگی آنان که رفتند تا ما بمانیم
شهریار (پانا) - هفته دفاع مقدس به روز پایانیاش که میرسد، دیگر فقط یک تقویم نیست؛ تبدیل میشود به تکهای از تاریخ که در قلبمان میتپد. روز هفتم، روز شهدا و جانبازان، روزی است برای سر تعظیم فرود آوردن در برابر کسانی که معنای واقعی «زندگی برای دیگران» را با خون و جانشان معنا کردند.

هفته دفاع مقدس آرامآرام به روز هفتم میرسد؛ روزی که دیگر نامش فقط یک عنوان اداری یا مناسبتی رسمی نیست. این روز، روایتی است از وفاداری، ایستادگی و عشق. روزی است که باید بایستیم و نه با سکوت، بلکه با تأملی عمیق، به این فکر کنیم که چگونه نسلهایی از نوجوانان و جوانان دیروز، با همان سن و سال ما، اما با قلبهایی بزرگتر از دنیا، تصمیم گرفتند قهرمان شوند؛ نه برای شهرت، نه برای تشویق، بلکه فقط برای اینکه «میهن» بماند.
شهدا فقط تصویر قابشدهای بر دیوار راهروهای مدرسه یا کوچههای شهر نیستند. آنها تپش آهستهای در قلب تاریخاند؛ صدایی که هنوز اگر خوب گوش کنیم، میگوید: «مبادا فراموش کنید.» و جانبازان، مردانی هستند که جنگ برایشان تمام نشده است. آنها هر روز در قامت صبر و نجابت، ادامه همان مقاومتاند. اگر شهدا رفتند تا راه را باز کنند، جانبازان ماندند تا مشق استقامت را به ما بیاموزند.
ما دانشآموزان امروز، خبرنگاران کوچک اما دلهای بزرگ پانا، شاید جنگ را ندیده باشیم، شاید صدای خمپاره و خاکریز را فقط در کتابها یا فیلمها شنیده باشیم؛ اما رسالتی بر دوش داریم، رسالت «روایت کردن». ما باید اجازه ندهیم که قهرمانان دیروز، در میان شلوغیهای امروز گم شوند. باید بنویسیم، روایت کنیم، تصویر بسازیم و صدا بزنیم: «هنوز یاد شما زنده است.»
روز هفتم هفته دفاع مقدس، روزی است برای عهد بستن. عهد با آنانی که رفتند و عهد با آنانی که هنوز با دردشان زندگی میکنند تا ما درد نداشته باشیم. بیایید قول بدهیم که راهشان را نه فقط در شعار، بلکه در رفتار و تلاشمان ادامه دهیم. اگر آنها روزی از جانشان گذشتند، ما امروز از تنبلی، بیتفاوتی و بیمسئولیتی بگذریم.
شاید ما نسل جنگ نباشیم، اما میتوانیم نسل «ادامه راه» باشیم.
ارسال دیدگاه