شب امتحان نهایی و روز آزمایش الهی

قم (پانا) - همزمان با آماده شدن دانش آموزان برای امتحانات نهایی بود که دشمن غدار هجوم وحشیانه خود را آغاز کرد و همه چیز خبر از یک آزمایش الهی دیگر برای آزمودن صبر و استقامت مردم می داد.

کد مطلب: ۱۶۲۲۴۷۷
لینک کوتاه کپی شد
شب امتحان نهایی و روز آزمایش الهی

آفتاب در نیامده بود که روز، طوفانی شروع شد و طولانی. زیرنویس‌های قرمز، خودشان یک پا موشک و ریزپرنده بودند که می‌خوردند به قلب ایران و ایرانی‌ها. خیلی‌ها توی شوک بودند و نمی‌فهمیدند چه شده؛ همین هم بود که اولین پناهگاهشان می‌شد موبایل و کانال‌های خبری و اخبار ریز و درشت و بعضا همراه با مبالغه.

آدمی نیستم که حافظه‌ام قوی باشد؛ حتی درباره‌ی چنین موضوع مهمی! فقط یادم می‌آید در میانه‌ی امتحانات نهایی و آمادگی بچه‌ها برای کنکور بود، صبح روزی بود که راحت خواب بودم و هیچ خبری نبود...

یک چیز دیگر هم خاطرم هست! این‌که دو، سه روز اول مدام شاهد ویرانی‌ها و ریخته شدن خون‌ها و از دست رفتن سرمایه‌ها بودم و حتی خبری از تشییع و یک دل سیر اشک ریختن و اخبار موثق و آمار درست از شهدا نبود...

اما اعترافی دیگر هم دارم؛ پررنگ‌ترین مسائل در ذهن من اصلا این‌ها نیست. شب‌های پرستاره‌ی تل‌آویو و ستاره‌های ایرانی بر صفحه‌ی سیاه آسمان، دست‌های گره شده در هوا و تشییع شهدا که راه افتاد، غم‌هایی که اشک نشدند و فریاد شدند، پررنگ‌اند... این‌ها پررنگ‌تر از صدا و شمایلِ جنگنده‌های آمریکایی که روی روانم خط می‌کشیدند، آن هم دم صبحِ امتحان روانشناسی، در خاطر و گوش‌ها و چشم‌هایم مانده.

 بیشتر از خون‌ها و تصویر آوار بر فرازِ عروسک‌های رنگی دخترکان، بر پرده‌ی تلویزیون و موبایل‌ها، هنگامی که خانم خبرنگار آن را به چشم جهانیان می‌رساند. تصویر نانوایی که پختش را بیست و چهار ساعتی کرده بود، تصویر خانمِ شهردار منطقه‌ای در تهران که چادر بر کمر زده و از آواربرداری روزهای قبل می‌گفت مقابل خبرنگاری دیگر، روی لوحِ ذهنم حک شده‌اند؛ صحنه‌های پخش نشده‌ای از بیرون زدن خبرنگارها از خانه‌هایشان به قصد گزارش حقیقت و لبخند مقابل آینه، هنگام فکر به هرگز برنگشتن، به وداع نکردن، هنگام افتادن نگاه‌ها به میکروفن، دوربین، قلم و کاغذ...

تصویر شب‌ها و رصد اقتدار موشک‌ها در کنار خبرنگاران شبکه‌ها، ثانیه‌های تکان دهنده‌ محکم ایستادن در لحظه‌ی حمله به صدا و سیما، تصویر ماندن، بودن، ایستادن و ایستادن هرچند پرخون و پرهزینه هنوز هم در پنجره‌ چشم‌های نمناکم می‌رقصند؛ بسیار پررنگ‌تر از صدا و شمایل جنگنده‌ آمریکایی و موشک‌های اسرائیلی و خیانت مزدوران با پهپادها

 و امروز که چهارماه از آن روزها می گذرد، به امید ایامی هستیم که همین ایستادگی ها و مقاومت ها و حرکت پشت سر ولایت کشتی انقلاب ما را به ساحل امن و امان ظهور برساند و ما را از این امتحانات الهی پیروز و سربلند بیرون آورد.

 

 

 

نویسنده : دانش آموز: فاطمه یاری نورعلی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار