پانا گزارش میدهد، روایت سه فیلمساز از سینمایی که در زمان کوتاه، حرفهای بزرگ میزند
سینمای کوتاه؛ از ضمیر ناخودآگاه سینما تا آینه دغدغههای اجتماعی
تهران (پانا) _ سه فیلمساز جوان در گفتوگو با پانا از تجربههای خود در ساخت فیلم کوتاه گفتند؛ آثاری که به باور آنان نه تمرینی برای فیلم بلند، بلکه بستری مستقل برای اندیشه، تجربه و گفتوگو با جامعه است. آنان با وجود چالشهای مالی و کمبود اکران عمومی، از سینمای کوتاه بهعنوان «قلب تپنده و خلاق سینمای ایران» یاد میکنند.
سینمای کوتاه در سالهای اخیر بیش از هر زمان دیگری به ویترین نگاه نسل تازه فیلمسازان ایرانی بدل شده است؛ نسلی که با امکانات محدود، اما با دغدغههای بزرگ، جهان خود را در چند دقیقه روایت میکند. گفتوگوهای پانا با سه فیلمساز این حوزه میکائیل دیانی، سعید ملتجی و مسعود دهنوی نشان میدهد فیلم کوتاه برای آنان نه صرفاً «پلهای برای ورود به سینمای بلند» که عرصهای مستقل برای تجربه و بیان اجتماعی است.
میکائیل دیانی، کارگردان فیلم کوتاه «تخطی»، سینمای کوتاه را نزدیکترین مدیوم به مسائل روز جامعه میداند: «این قالب به من اجازه میدهد درباره موضوعاتی حرف بزنم که در زندگی واقعی مردم جریان دارد؛ از افزایش خفتگیریهای خیابانی تا نوع مواجهه اجتماعی با این پدیده.»
او معتقد است فیلم کوتاه به دلیل فشردگی روایت و زمان محدود، «در انتقال دغدغهها دقیقتر و بهاندازهتر عمل میکند» و نبود اکران عمومی یا کمبود امکانات در شهرستانها نباید مانع رشد آن شود.
در حالی که دیانی بر پیوند سینمای کوتاه با اجتماع تأکید دارد، سعید ملتجی نگاهی فلسفیتر به این مدیوم دارد و میگوید: «فیلم کوتاه ضمیر ناخودآگاه سینماست؛ جایی که سینما به خودش فکر میکند و مرزهایش را جابهجا میکند.»
او فیلم کوتاه را «محافظ ایده» و «دموکراتیکترین بخش سینما» میداند، چرا که با حداقل امکانات میتوان اثری ساخت و همین امر به جوانان اجازه میدهد صدای خود را بیابند. ملتجی تأکید میکند: «فیلم کوتاه هایکو است نه رمان؛ باید در زمانی کوتاه، بیشترین بار مفهومی و عاطفی را منتقل کرد.»
از نگاه مسعود دهنوی، فیلم کوتاه هم میتواند سکوی پرتاب باشد و هم بستری مستقل. او با اشاره به تجربه برادران ارک و تبدیل فیلم کوتاه «حیوان» به فیلم بلند «پوست» میگوید: «فیلم کوتاه میتواند آزمایشگاهی برای خلاقیت باشد؛ جایی که ایدهها بدون هزینه سنگین، جان میگیرند.»
دهنوی بر ضرورت استقلال هنری فیلمسازان تأکید میکند و هشدار میدهد که «جشنوارهپسندی» نباید مسیر طبیعی خلاقیت را منحرف کند: «فیلمساز باید آنچه در ذهن دارد را بسازد، نه صرفاً چیزی که داوران میپسندند.»
هر سه کارگردان بر یک نکته اتفاق نظر دارند: محدودیت، بستر خلاقیت است.
از کمبود امکانات و تجهیزات تا نبود پلتفرمهای پخش حرفهای، هیچکدام مانع حرکت این نسل نشده است. آنان بر این باورند که فیلم کوتاه، بیش از هر بخش دیگر سینما، نیازمند حمایت ساختاری و دیدهشدن است؛ چرا که در غیاب اکران عمومی، جشنوارهها تنها مسیر ارتباط این آثار با مخاطباند.
در نهایت، همانگونه که ملتجی میگوید: «فیلم کوتاه کارآموزی اجباری اما هیجانانگیز سینماست»؛ تجربهای که به گفته دیانی، «دغدغهمندی اجتماعی» را تمرین میکند و به تعبیر دهنوی، «آزادی اندیشه و بیان» را پاس میدارد.
سینمای کوتاه اگرچه کوتاه است، اما در همین زمان کوتاه، بلندترین حرفهای نسل تازه فیلمسازان ایران را فریاد میزند.
ارسال دیدگاه