محمدرضا دلیر*

صد دام؛ یک اتفاق خوب در سینمای کمدی ایران!

تهران (پانا) - صددام که یکی از فیلم‌های طنز راه‌یافته به جشنواره فیلم فجر است، نگاهی متفاوت به زندگی بدل‌های افراد مشهور دارد.

کد مطلب: ۱۵۷۱۳۸۳
لینک کوتاه کپی شد
صد دام؛ یک اتفاق خوب در سینمای کمدی ایران!

 «صلاح» که شباهت بسیار زیادی به «صدام» دارد، به عنوان بدل اصلی او، راهی انجام ماموریتی مهم می‌شود. ناهنجاری‌های این فیلم، در سطح بسیار بالایی قرار دارند و صحنه‌هایی مثل استعمال مواد مخدر، روابط خارج از چهارچوب، پوشش زننده و رفتارهای اروتیک در آن پرتکرار است. به همین دلیل تماشای این فیلم همراه با خانواده و برای گروه سنی کمتر از ۱۷ سال توصیه نمی‌شود.

سروش انتظامی فرزند خلف مجید انتظامی، راه پدر را ادامه داده و برای سینمای ایران آهنگسازی می‌کند. او که در جشنواره ۴۳، موسیقی صددام را آهنگسازی کرده است در آخرین سریال رونمایی شده در فیلیمو «تاسیان» هک در مقام آهنگساز حضور دارد.

صددام کمدی است و موسیقی کمدی سالها بوده که در سینمای ایران از یک فضای نسبتا تکرارشونده استفاده کرده است؛ سراغ سازهای بادی برنجی به ویژه ترومپت و ساکسیفون رفته تا ورِ گل‌درشت قصه و شخصیت‌ها و لحظات کمیک را نمایندگی و گاه پررنگ کند. گاهی این حال و هوا با آهنگسازی که خوش‌قریحه‌تر است کمی تغییر می‌کند و گاه در چارچوب همان فریم همیشگی باقی می‌ماند. صددام موسیقی‌ای دارد بینابین. انتظامی برای موسیقی این فیلم بیش از یک کمدی صرف در سینمای ایران مایه گذاشته است.

موسیقی صددام فضایی ملهم از سکانس‌ها دارد، گاهی به شخصیت‌ها نزدیک‌تر است و گاهی به قصه. مثلا اگر در عراق می‌گذرد یا در حال و هوای زندگی صدام است، فضای موسیقی به موسیقی عربی سوق پیدا می‌کند و اگر روی گذشته و فضاسازی محیطی مانور می‌دهد سراغ موسیقی‌های قدیمی ایرانی و آمریکایی و ترکی خاطره‌انگیز می‌رود.

سروش انتظامی هرچند زمان کوتاهی‌ست به سینمای ایران پیوسته، اما بعید است آمده باشد که برود. مسیری که برای خودش گشوده حرفه‌ایست و راهی روشن در پیش دارد.

البته که ترکیب بازیگران اصلی در کنار اسم فیلم و چهره‌ی نقش اولش (با گریم صدام) با یک کمپین تبلیغاتی مؤثر، فروش بالای آن را تضمین می‌کند. اما حتی اگر از وقتی که تلف تماشایش شد صرف‌نظر کنیم، باز سؤال اصلی درباره‌ی «صددام» از هیأت انتخاب فجر این است که چرا چنین فیلمی باید در جشنواره باشد؟ و قبل از آن، اصلاً چرا باید ساخته شود؟ واقعاً نگاه معطوف به گیشه این‌قدر تبدیل به تمامیت سینمای کمدی ما شده که دیگر مطلقاً هیچ چیز در مسیر رسیدن به آن مقصد اهمیتی ندارد؟

حتی شوخی‌های لوس و سخیف جنسی در رده سنی پسران تازه‌بالغ دبیرستانی، که به مادر ابراهیم تاتلیس یا «پاتو بده بالا» می‌خندند؟ یعنی کمدی صرفاً به واسطه‌ی این‌که کمدی است، می‌توان در هر سطح و میزانی، عقل و شعور مخاطبش را ناچیز بینگارد؟ که هر اتفاقی در هر لحظه‌ای از آن به هر شکلی ممکن باشد و مطابق با فهم و درک خردسالان گروه سنی (الف) -و ای بسا پیش از آن- قصه‌اش را تعریف کند؟ آیا اصولاً هیچ تفاوتی بین «منطق در یک اثر کمدی» با دنیایی پرت و پلا و مُهمل و بی‌سروته وجود ندارد؟ هر کاری می‌شود در آن کرد، فقط «چون کمدیه دیگه بابا، سخت نگیر!»؟

به‌جز دو پرسش نخست، پاسخ فیلمساز به تمام سؤالات فوق «بله» است. برای همین هم در کمال خونسردی و اعتماد به نفس، توانسته صددام را بنویسد و بسازد. فیلمی که حتی برایش اهمیتی ندارد افسر ارشد اطلاعات ارتش حزب بعث صدام، قاعدتاً با هم‌قطارانش در عراقْ فارسی حرف نمی‌زند

صددام با وجود اینکه از کمدی‌های این روزهای سینما یک سر و گرون بهتر است اما مشکل‌اش این است که خیلی زیاد روی عطاران حساب باز کرده است. این تعیین‌کنندگی عطاران فقط به شباهت او با صدام ارتباط پیدا نمی‌کند بلکه اصولا گویا فیلم برای او نوشته شده است و شوخی‌ها با حضور او معنا پیدا میکند.

بازی‌های فیلم، اجراهای خوبی هستند هرچند برخی تکراری به نظر میرسند. رضا عطاران همان همیشگی است اما همچنان کار میکند و احتمالا در نمایش عمومی نیز دل مخاطبانش را با شیرین‌کاری‌ها خواهد برد. آزاده صمدی شمایل زن عصبی و خشن را که قبلا هم ایفا کرده بود، بامزه بازی کرده و عباس جمشیدی و پریناز ایزدیار هم موفق به همراهی تماشاگر میشوند ضمن اینکه این فیلم اولین فیلم ایزدیار بوده که در آن نقش طنز بازی کرده است.

صددام در فروش و فتح گیشه احتمالا پرفروش‌ترین فیلم سال و رضا عطاران بفروش‌ترین بازیگر کمدی شود و فیلم یک گام رو به جلو در سینمای کمدی این روزها است اما همچنان از بی منطقی، شوخی‌های جنسی، کلیشه و تکرار رنج برده و برگ برنده فیلم همان بازی بازیگران است.

ظاهراً انتقاد همیشگی به عدم برخورداری از فیلمنامه منسجم و خواندنی باعث شده توجه به فیلمنامه در فیلم‌های کمدی یک سال گذشته پراهمیت‌تر شده و در فیلمهایی همچون زودپز این موضوع تا اندازه‌ای بیشتر مورد توجه قرار دهند.‌ صددام نیز قصد دارد علاوه بر تاکید بر طنازی‌های همیشگی عطاران و خلق موقعیت‌های کمیک،

mohamadreza, [۵/۱۰/۲۰۲۵ ۹:۴۷ AM]

نیم نگاهی هم به رعایت مبانی فیلمنامه نویسی داشته باشد! دور از ذهن نیست بخشی از این تلاش به واسطه حضور پدرام پورامیری در مقام کارگردان و نویسنده است. اما صددام در نهایت تمام تخم‌ مرغ‌های خود را در سبد توانایی‌های عطاران چیده و موفق می‌شود مخاطب را بدین شکل به خنده وا دارد و با موج سال‌های اخیر سینمای کمدی همراه شود. مخاطب زیاد و گیشه پررونق صددام نیز پیشاپیش تضمین شده است.

صد دام سوژه خوبی دارد و و تا اواسط فیلم هم رشته ارتباط میان مخاطب و داستان برقرار است اما در نهایت انسجامش را از دست می‌دهد و نمی‌تواند از ظرفیت‌های خط اصلی استفاده کند؛ رابطه علیّت در حوادث فیلمنامه کمرنگ می‌شود و منطق آن به‌کلی رنگ می‌بازد. مشکل اساسی دیگر این است که ظاهراً فیلمساز، مسحورِ بازی رضا عطاران و از نقش سایر عناصر فیلم غافل شده است.

فیلم به همین علت، به‌ناگاه دچار تشتّت می‌شود و همه هم‌وغمش خلق موقعیت‌ها و لحظه‌های کمیک است؛ در نتیجۀ چنین تغافلی، پایان فیلم هم تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد و ازهم‌گسیخته، پریشان و ملال‌آور می‌شود.

بازی رضا عطاران، همان جنس همیشگی‌اش را دارد موفق به گرفتن خنده از تماشاگر می‌شود اما پریناز ایزدیار با همه تلاشی که می‌کند پا‌به‌پای نقش اول جلو برود، موفقیت چندانی به‌دست نمی‌آورد.

فیلم یک رضا عطاران مثل همیشه بامزه و توانمند در خنده گرفتن از مخاطب را دارد  و همچنان طناز و دوست داشتنی است هر چند بر مدار تکرار شخصیت نیمه خنگ آشنای خود گام برداشته ولی در اجرا ضعف آشکاری ندارد. مشکل مهم فیلم، علاوه بر باورناپذیری اولین رنجیره پیرنگ ( عکس صدام با برج آزادی)، کم مایه بودن دستمایه برای این دقابق طولانی است که خیلی زودتر از پایان فیلم به اتمام می رسد و به درجا زدن فیلم در پرده آخر می انجامد.

عطاران بار دیگر نشان داد مثل همیشه خوب و تاثیرگذار است. او حتی به عنوان بازیگر هم تکیه‌کلام‌ها و شوخی هایی که امضای خودش را داشت. خنده های سرخوشانه مخاطب نشان داد عطاران همچنان رگ خواب مخاطب را می شناسد و در اکران نیز موفق و پرفروش خواهد بود. علاوه بر بازی عطاران و گریم منطبق او بر صدام، سوژه تمسخر دیکتاتور سابق عراق بکر و تازه بود. این فضا راه جدیدی را برای روایت دوران جنگ باز کرد و شاید مخاطبان عراقی نیز واکنش جالبی به آن داشته باشند.

فیلم را اگر با توقع پایین ببینید، از آن بدتان نمی‌آید. ریتم تقریبا خوبی دارد، برخی جاها حتی خوب و دیدنی از آب درآمده و شوخی‌هایش توانایی خنداندن را دارد؛ اگرچه مثل مد این روزهای کمدی، خیلی از شوخی‌های کلامی استفاده می‌کند تا مخاطب را بخنداند.

این وجه مثبت! ولی اگر کمی سخت‌گیر باشیم و نگاه جشنواره‌ای به فیلم داشته باشیم، مهم‌ترین سوال این است که این فیلم چرا در مهم‌ترین رویداد سینمایی ایران پذیرفته شده است؟ فیلمی که فانتزی‌اش درنیامده، جز آغاز و ایده اولیه، سوژه هدر رفته‌ای است و در حد همین خلاصه داستان باقی مانده و پیش نرفته است. فیلم بیش از حد به رضا عطاران و جنس بازی و مدل شوخی‌های او متکی است، کمیتِ کمدی موقعیتش لنگ می‌زند و داستان‌های حاشیه‌ای‌اش فقط تایم‌پرکن است! حیف که نمی‌شود برای این هدر رفتن‌ها و افسوس‌ها مثال نوشت…

داستان فیلم حول محور صلاح، بدل صدام می‌چرخد که درگیر مأموریتی غیرمنتظره در تهران می‌شود. در این میان، نامزد او که سال‌هاست در تهران زندگی می‌کند، پیوندی احساسی و در عین حال طنزآمیز به قصه اضافه می‌کند. فیلم در نیمه اول خود ریتم خوبی دارد و موقعیت‌های طنز به‌اندازه و درست خلق می‌شوند.

باوجود شروع قوی، فیلمنامه در ادامه از انسجام لازم برخوردار نیست. از جایی به بعد، روایت کمی پراکنده می‌شود و فیلم، تمرکز خود را بر داستان اصلی از دست می‌دهد. برخی موقعیت‌های طنز ناتمام می‌مانند و به‌جای پیشبرد قصه، صرفاً لحظات خنده‌دار خلق می‌کنند. این مسئله باعث می‌شود که فیلم در نیمه دوم افت کند و از تأثیرگذاری اولیه‌اش فاصله بگیرد. پایان‌بندی به خصوص لطمه بیشتری به کلیت فیلم می‌زند.

کمدی صددام فیلمی است که با یک ایده جذاب و ترکیب کمدی و تاریخ معاصر، لحظات سرگرم‌کننده‌ای را برای مخاطب رقم می‌زند. اما در کنار لحظات موفق، مشکلاتی در روایت و فیلمنامه دارد که باعث می‌شود نتواند تا پایان، انسجام خود را حفظ کند. این فیلم در مجموع یک کمدی خوش‌ساخت اما نه‌چندان ماندگار است که می‌توان از آن لذت برد، اما انتظار بیشتری از آن می‌رفت.

از همان ابتدا، «صددام» تکلیفش را با مخاطب روشن می‌کند و نشان می‌دهد که قصد دارد کمدی سیاسی متفاوتی باشد. مانورهای نیروهای نظامی که در ده دقیقه ابتدایی به تصویر کشیده می‌شوند، قرار نیست جدی گرفته شوند، بلکه به سخره گرفته می‌شوند و این اتفاق در کمتر اثر ایرانی رخ داده است.

mohamadreza, [۵/۱۰/۲۰۲۵ ۹:۴۷ AM]

فیلم «صددام» در تلاش است تا با ترکیب طنز و تاریخ، اثری متفاوت از کلیشه‌های رایج سینمای ایران ارائه دهد. این فیلم با جسارت خاصی به روایت بخشی از تاریخ معاصر پرداخته و در عین حال، فضای کمدی خود را حفظ می‌کند. این رویکرد، یادآور کمدی‌های کلاسیک ایتالیایی است که با زبانی طنزآمیز، به نقد قدرت و سیاست می‌پرداختند. اما آیا این هجو، صرفاً برای خنداندن است؟ به اعتقاد من، بله و کاش خود سازندگان هم همین موضوع را سرلوحه کار خود قرار می‌دادند. صددام بیش از حد خودش را جدی می‌گیرد در حالی که اصلا یک فیلم کمدی-سیاسی عمیق نیست که قرار باشد در ذهن‌ها ماندگار بماند. «صددام» در نهایت یک کمدی نسبتاً شریف است و بس!

فیلم «صددام» از نظر ساختار و لحن، به نوعی در امتداد کمدی‌های هجوآمیز سیاسی در سینمای جهان قرار می‌گیرد. در تاریخ سینما، فیلم‌هایی مانند «مرگ استالین» به کارگردانی آرماندو یانوچی یا «دیکتاتور بزرگ» اثر چارلی چاپلین، موفق شده‌اند با ترکیب شوخی‌های تلخ و هجو سیاسی، چهره‌ای متفاوت از دیکتاتورها و نظام‌های اقتدارگرا ارائه دهند. در این فیلم‌ها، طنز به‌عنوان ابزاری برای نقد و شکستن هیمنه قدرت عمل می‌کند، نه صرفاً یک لایه کمیک برای سرگرم‌کردن مخاطب. «صددام» نیز در تلاش است چنین مسیری را طی کند، اما به دلیل برخی ضعف‌های فیلمنامه و انسجام ساختاری، در این زمینه به موفقیت کامل نمی‌رسد.

فیلمنامه «صددام»، با وجود ایده اولیه جذاب، در نیمه دوم دچار ضعف می‌شود. برخی شوخی‌ها تکراری می‌شوند و فیلم از ریتم می‌افتد. پورامیری تا امروز بیشتر در فضای سینمای درام و جدی فعالیت داشته و با آثاری همچون «شنای پروانه» و «یادگار جنوب» شناخته می‌شود. «صددام» نخستین گام او به سمت سینمای کمدی (یا به احتمال قوی، سینمای گیشه‌) محسوب می‌شود. این تغییر مسیر، هرچند جسورانه، اما همچنان تحت تأثیر امضاها و نشانه‌های فیلم‌های قبلی او قرار دارد. در بسیاری از لحظات فیلم، رگه‌هایی از فضای ملودرام‌های سنگین پیشین او به چشم می‌خورد که چندان با ذات کمدی سیاسی این فیلم هماهنگ نیستند.

«صددام»، یک اتفاق خوب در سینمای کمدی ایران است. این فیلم، نشان می‌دهد که می‌توان از کلیشه‌های رایج کمی فاصله گرفت و به موضوعات حساس هم نزدیک شد. این فیلم تلاش دارد تا از کلیشه‌های رایج در کمدی‌های سینمای ایران فاصله بگیرد و همزمان، روی مرزهای سانسور حرکت کند. با زیرکی از قیچی ممیزی عبور کرده و نشان می‌دهد که کمدی می‌تواند فراتر از شوخی‌های سطحی باشد. با این حال، هرچند «صددام» یک اثر قابل احترام محسوب می‌شود و از بسیاری از کمدی‌های گیشه‌ای این سال‌ها برتر است، اما هنوز فاصله زیادی تا استانداردهای طلایی کمدی در سینمای ایران دارد. این فیلم را نمی‌توان اثری ماندگار دانست، اما در میان انبوه کمدی‌های سخیف و کلیشه‌ای این سال‌ها، گزینه‌ای است که دست‌کم ارزش دیده شدن را دارد.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار