اصفهان؛ شهری که در هر کوچه و میدان، تاریخ، فرهنگ و زندگی مردم را در هم تنیده میبینیم
شهریار (پانا) - وقتی در سیوسهپل قدم میزنی یا به میدان نقشجهان نگاه میکنی، تنها با بناها روبهرو نیستی؛ تاریخ، هنر و زندگی مردم اصفهان هنوز نفس میکشند و هر گوشهی این شهر، درسهایی از هویت و فرهنگ ایرانی را برای ما روایت میکند.

وقتی نام اصفهان میآید، ناخودآگاه ذهنم به سمت کوچهها و میدانهایی میرود که هر کدامشان مثل صفحهای از یک کتاب بزرگ تاریخ هستند. در این شهر، گذشته نه در موزهها، بلکه در میان زندگی روزمره مردم جریان دارد.
اصفهان را «نصف جهان» نامیدهاند و وقتی از سیوسهپل میگذری یا در میدان نقشجهان قدم میزنی، معنای این لقب را بهتر حس میکنی. منِ دانشآموز وقتی برای اولین بار در میدان نقشجهان ایستادم، با خودم فکر کردم اینجا فقط یک میدان نیست؛ اینجا جایی است که تاریخ، معماری، فرهنگ و زندگی مردم با هم گره خورده است.
کوچههای قدیمی اصفهان مثل یک کلاس درس بزرگ هستند؛ جایی که بدون کتاب و تخته سیاه هم میشود تاریخ ایران را مرورد کرد. مسجد شاه با آن کاشیهای فیروزهایاش، مسجد شیخ لطفالله با ظرافتهای بینظیرش و چهلستون با تالار آینههایش همه درسهایی از ذوق و هنر ایرانیاند.
اما چیزی که بیشتر از همه برایم مهم است، این است که اصفهان فقط گذشته باشکوه ندارد؛ بلکه این گذشته، امروز هم در زندگی مردم نفس میکشد. وقتی صنایعدستی مثل میناکاری و خاتمکاری هنوز در بازارهای اصفهان زندهاند، وقتی گردشگران از سراسر دنیا به این شهر میآیند، یعنی تاریخ همچنان جاری است.
برای ما دانشآموزان، دیدن چنین شهری یک پیام روشن دارد: ملتی که تاریخ و فرهنگ خود را پاس میدارد، میتواند آیندهای روشنتر بسازد. اصفهان به ما یاد میدهد که اگر بخواهیم پیشرفت کنیم، باید ریشههایمان را بشناسیم و به آنها افتخار کنیم.
اصفهان فقط یک شهر نیست؛ یک کتاب زنده است. کتابی که هر بار ورق میزنیم، صفحهای تازه از شکوه ایران پیش چشممان باز میشود.
ارسال دیدگاه