جامانده‌ام، اما روحم در بین‌الحرمین پرسه می‌زند

فیروزکوه(پانا)- با فرا رسیدن اربعین حسینی، میلیون‌ها عاشق سیدالشهدا(ع) از نقاط مختلف جهان رهسپار کربلا شده‌اند؛ در حالی که جاماندگان این مسیر، دل‌های خود را با اشک و سلام، هم‌قدم کاروان زائران کرده‌اند.

کد مطلب: ۱۵۹۶۴۱۵
لینک کوتاه کپی شد
جامانده‌ام، اما روحم در بین‌الحرمین پرسه می‌زند

کاروان‌ها یکی پس از دیگری راهی شده‌اند. جاده‌های بین نجف تا کربلا پر شده از پرچم‌های سرخ و سبز، از بوی چای نذری، از صدای ذکر "لبیک یا حسین" که در باد می‌پیچد. هر قدم این زائران، انگار تپش‌های قلبم را بیشتر می‌کند. من اما این‌جا نشسته‌ام؛ جامانده‌ای که پاهایش از سفر بازمانده‌اند، اما دلش خیلی وقت است راه افتاده.

صبح‌ها که از خواب بیدار می‌شوم، اولین چیزی که ذهنم را پر می‌کند، تصاویر مسیر اربعین است. پرچم‌هایی که در آسمان آبی می‌رقصند، چهره‌های خسته اما خندان زائران، و کودکانی که با پای برهنه و شوقی بی‌انتها، قدم در جاده عشق گذاشته‌اند. با دیدن هر تصویر، انگار بادی از سمت فرات می‌وزد و عطر خاک کربلا را به مشامم می‌رساند.

ای حسین… دلم پر از حسرت لمس خاک مسیر است. پر از آرزوی اینکه در ازدحام زائران، شانه‌به‌شانه آنان قدم بردارم، زیر آفتاب نجف تا غروب کربلا، و هر بار که گنبد طلایی‌ات از دور پیدا می‌شود، اشک در چشمانم حلقه بزند. اما حالا که پاهایم این‌جا مانده‌اند، روحم را به پرچم‌های مسیر گره زده‌ام و با آن‌ها به سمت تو می‌فرستم.

می‌دانم که عشق، مرز و فاصله نمی‌شناسد. چه آن‌که در گرمای جاده قدم می‌زند و چه آن‌که از پشت قاب تلفن همراهش چشم به تصاویر دوخته، هر دو زائرند. یکی با پا، یکی با دل. من اما این روزها یاد گرفته‌ام که حتی از دور هم می‌توان با تو هم‌قدم شد، حتی از همین جایی که هستم، می‌توانم چشمانم را ببندم و خودم را در بین‌الحرمین تصور کنم؛ جایی که زمینش بوی بهشت می‌دهد.

به زائران غبطه می‌خورم، اما حسودی نه… چون می‌دانم روزی خواهد رسید که من هم در آن ازدحام پرشور، پا به پای دیگر عاشقان، دست بر سینه بگذارم و آرام بگویم: السلام علیک یا اباعبدالله. تا آن روز، هر سلامی که به تو می‌دهم، از اعماق قلبم خواهد بود؛ سلامی که فاصله‌ها را می‌شکند و مرا به آغوش حرمت می‌رساند.

نویسنده : دانش‌آموزان ، فریناز کریمی ، روشا عینی‌پور

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار