در گفتوگو با پانا مطرح شد؛
اروپا و بازی بیپایان با «مکانیسم ماشه»، تکرار ابزار فرسوده در میدان بیاثر برجام
مشهد(پانا)- در شرایطی که تحولات پرشتاب بینالمللی معادلات قدرت را دگرگون کرده، سه کشور اروپایی بار دیگر به سراغ مکانیسم ماشه رفتهاند؛ سازوکاری که ریشه در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و توافق هستهای برجام دارد، اما پس از خروج آمریکا و بیعملی اروپا، بیشتر به برگ تبلیغاتی بیخاصیت بدل شده است و اکنون این پرسش مطرح است که چنین اقدامی چه جایگاهی در نظم سیاسی امروز دارد و ایران چه راهبردی میتواند در برابر این سناریو اتخاذ کند؟

نزدیک به یک دهه از امضای توافق هستهای میان ایران و گروه ۱+۵ میگذرد. توافقی که قرار بود نقطه پایانی بر بحران هستهای ایران و فصل تازهای از همکاریهای اقتصادی و سیاسی در روابط تهران با جهان باشد. اما گذشت زمان نشان داد که برجام بیش از آنکه یک توافق بردـبرد باشد، در عمل به صحنهای از بدعهدی و بازیهای سیاسی قدرتهای غربی تبدیل شد. اکنون و در واپسین روزهای حیات قطعنامه ۲۲۳۱، سه کشور اروپایی ـ آلمان، انگلیس و فرانسه ـ اعلام کردهاند که قصد دارند سازوکار موسوم به «مکانیسم ماشه» یا همان اسنپبک را فعال کنند. اقدامی که به موجب آن، در صورت ادعای عدم پایبندی ایران، تمامی تحریمهای لغوشده سازمان ملل علیه برنامه هستهای ایران بازگردانده میشود.
این تصمیم اروپاییها در شرایطی مطرح میشود که ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ بهطور یکجانبه از برجام خارج شد و در سالهای بعد، فشار حداکثری علیه ایران را در پیش گرفت. در همین مدت نیز تروئیکای اروپایی کوچکترین گامی در عمل به تعهدات برجامی خود برنداشت و عملاً به تماشاگر انفعال بدل شد. اکنون پرسش اصلی این است که چرا اروپا در آستانه پایان اعتبار قطعنامه ۲۲۳۱ بار دیگر به سراغ مکانیسمی میرود که بسیاری از کارشناسان آن را «بیاثر و فاقد وجاهت حقوقی» میدانند؟
حمید صالحی، در گفتوگو با خبرنگار پانا با اشاره به ابعاد چندوجهی این پرونده، اظهار داشت: «مکانیسم ماشه موضوع تازهای نیست و این سازوکار در متن برجام سال ۲۰۱۵ پیشبینی شده بود تا در صورت بدعهدی هر یک از طرفین، راهی برای بازگرداندن تحریمها وجود داشته باشد اما نکته اینجاست که وقتی خود برجام عملاً از بین رفته و ایالات متحده رسماً آن را پاره کرده و اروپاییها هم به هیچ یک از تعهداتشان عمل نکردهاند، دیگر صحبت از مکانیسم ماشه بیشتر جنبه سیاسی و نمایشی دارد تا حقوقی.»
عضو هیأت علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: «اروپاییها با طرح دوباره این مکانیسم میخواهند نشان دهند هنوز در صحنه بینالملل وزنهای برای گفتوگو هستند و در برابر یکجانبهگرایی آمریکا میتوانند عرضاندام کنند اما واقعیت این است که بالاتر از سیاهی رنگی نیست و تحریمها همین حالا هم اقتصاد ایران را درگیر کرده و چیزی برای بازگشت باقی نمانده است بنابراین اقدام اروپا بیشتر نوعی پروپاگاندا و تلاش برای بازیابی نقش ازدسترفته در منطقه و جهان است.»
این استاد دانشگاه در ادامه به سه نکته کلیدی اشاره کرد: «اول اینکه ایران هیچ تخطی جدی از تعهدات بینالمللی خود در قالب NPT نداشته و همچنان چارچوبهای قانونی را رعایت میکند، در حالی که آمریکا و متحدانش بارها قواعد بینالمللی را زیر پا گذاشتهاند، دوم آنکه خودِ طرف مقابل یعنی اعضای ۱+۵ عملاً برجام را نقض کردند و حالا به سندی که سالهاست منسوخ شده متوسل میشوند، سوم اینکه حتی اگر اروپاییها این روند را دنبال کنند، با مخالفت جدی روسیه و چین روبهرو خواهند شد؛ بهویژه که ریاست دورهای شورای امنیت در ماههای آتی بر عهده روسیه خواهد بود و این مسئله ابتکار عمل اروپاییها را خنثی میکند.»
صالحی درباره واکنش ایران به این روند گفت: «ما باید دیپلماسی خود را فعالتر کنیم و از مجاری بینالمللی مانند سازمان ملل استفاده نماییم تا نشان دهیم عصر یکجانبهگرایی گذشته است و دیپلماسی البته زمانی کارآمد خواهد بود که طرف مقابل آمادگی شنیدن داشته باشد، در حالی که اروپاییها و آمریکا امروز بیش از هر زمان دیگری درگیر منافع خود و بحرانهای منطقهای مانند اوکراین هستند و عملاً نگاهشان به ایران ابزاری است.»
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی تأکید کرد: «برای آنکه در مذاکرات دست بالا را داشته باشیم، نیازمند مؤلفه قدرت هستیم. بدون اقتدار واقعی، دیپلماسی هم معنایی نخواهد داشت و باید حوزههای امنیتی، پدافندی و بهویژه توان هوایی خود را تقویت کنیم. موشکهای ایران در سالهای اخیر بازدارندگی قابل توجهی ایجاد کردهاند، اما این کافی نیست لذا اگر بتوانیم در سایر حوزهها نیز به قدرت برسیم، طرف مقابل ناچار خواهد شد ما را بهعنوان بازیگری جدی بپذیرد و در یک دیپلماسی برد-برد پای میز بنشیند.»
این تحلیلگر در خصوص برخی پیشنهادها نظیر خروج از معاهده NPT یا بستن تنگه هرمز خاطر نشانکرد: «چنین اقداماتی شتابزده و پرهزینه است اما خروج از NPT اجماع جهانی علیه ایران ایجاد میکند و بستن تنگه هرمز هم به دلیل نقش حیاتی آن در تأمین انرژی جهان امکانپذیر نیست بنابراین میتوان اقدامات محدودکننده یا امنیتی در خلیج فارس اعمال کرد، اما بستن کامل تنگه تبعات سنگینی برای خود ما هم خواهد داشت لذا در شرایط فعلی بهتر است با آرامسازی فضا و استفاده از زمان، به تقویت نقاط ضعف خود بپردازیم.»
وی در ادامه اظهار کرد: «مکانیسم ماشه چیزی جز بازگشت تحریمهایی که سالهاست به اشکال مختلف بر ایران تحمیل شده نیست بنابراین تأثیر عملی چندانی نخواهد داشت و اروپاییها بیشتر به دنبال نمایش سیاسی هستند تا اقدام حقوقی مؤثر. از سوی دیگر، مخالفت روسیه و چین میتواند این پروژه را ناکام بگذارد و برای ایران، راهبرد اصلی تقویت قدرت ملی و بهرهگیری هوشمندانه از دیپلماسی است؛ زیرا تنها در این صورت میتوان در برابر فشارهای خارجی مقاومت کرد و منافع کشور را در مذاکرات تأمین نمود.»
این کارشناس سیاسی در پایان یادآور شد: «ایران سالهاست با موجی از تحریمها و فشارها دست و پنجه نرم میکند و تجربه نشان داده که این فشارها بهتنهایی نمیتواند مسیر کشور را تغییر دهد. امروز مهمترین مسئله، استفاده از فرصتهای دیپلماتیک در کنار تقویت توان دفاعی و اقتصادی است تا در میدان بینالمللی از موضع قدرت ظاهر شویم و مکانیسم ماشه اروپاییها بیش از آنکه تهدیدی جدید باشد، بازتاب سردرگمی آنها در برابر معادلات نوین جهانی است.»
ارسال دیدگاه