عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد:
چالش هویت در میان نسلهای جدید مهاجران افغانستانی است
بازنگری در سیاستهای بینالمللی یک ضرورت است
مشهد(پانا)- عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی گفت: بخش قابل توجهی از جوانان افغانستانی که در ایران به دنیا آمده یا رشد یافتهاند، با نوعی بحران هویتی دست و پنجه نرم میکنند؛ وضعیتی که میتواند پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و حتی امنیتی در آینده به همراه داشته باشد، اگر بهدرستی شناخته و مدیریت نشود.

حسین اکبری در نشست «واکاوی چندبعدی روند اخراج و خروج مهاجران افغانستانی» که با همت جهاد دانشگاهی مشهد برگزار شد، با اشاره به تحولات ساختاری در الگوهای مهاجرت، اظهار کرد: امروز پدیده مهاجرت دیگر محدود به جابجایی بین دو نقطه مشخص نیست. مفاهیمی چون مهاجرت چندمرحلهای، عبوری و مهاجرت در مسیر، جایگزین مفاهیم سنتی شدهاند و بخش زیادی از مهاجران، ایران را نه مقصد نهایی، بلکه گذرگاهی به سوی کشورهای دیگر تلقی میکنند.
وی با اشاره به تحولات جمعیتی مهاجران افغانستانی افزود: علیرغم بیش از چهار دهه حضور این گروه در ایران، همچنان درک جامعی از مسائل و لایههای اجتماعی این جمعیت شکل نگرفته است. نسلهای جدید مهاجران که عمدتاً در ایران متولد یا بزرگ شدهاند، از نظر ظاهری، زبانی و فرهنگی شباهت زیادی با ایرانیان دارند اما در تعامل با جامعه میزبان، گاه دچار تعارضات درونی و ابهام در هویت خود میشوند.
عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد: مطالعات میدانی نشان میدهد که بسیاری از مهاجران نسل دوم و سوم، هویتی دوگانه دارند؛ بخشی خود را ایرانی میدانند، برخی افغانستانی و گروهی نیز بهطور مشخص دچار سردرگمی در تعریف هویت فردی و جمعی خود هستند. در یک پیمایش، حدود ۱۱ درصد این افراد، دچار بحران در تعیین هویت فرهنگی و ملی خود بودند.
او با بیان اینکه تبعیضهای ساختاری و نگاه کلیشهای نسبت به مهاجران، در تشدید این بحران نقش دارد، گفت: مهاجران افغانستانی برای دریافت بسیاری از خدمات اولیه مانند خدمات بانکی یا ارتباطی با چالش مواجهاند و فضای عمومی جامعه نیز معمولاً برخوردی حاشیهساز و تقلیلگرایانه با این گروه دارد. همه این عوامل منجر به شکلگیری احساس طرد اجتماعی میشود.
این جامعهشناس همچنین با اشاره به تنوع فرهنگی و قومی در میان افغانستانیها خاطرنشان کرد: برخورد یکدست با این جمعیت، کارآمد نیست. برای مثال، برخی گروهها مانند هزارهها که اشتراکات فرهنگی بیشتری با جامعه ایران دارند، روند ادغامپذیری بهتری را تجربه کردهاند، اما این موضوع درباره گروههایی مانند پشتونها چندان صادق نیست.
این پژوهشگر حوزه اجتماعی با تاکید بر ضرورت بازنگری در سیاستهای مهاجرتی گفت: اگرچه ایران در دهههای گذشته خدمات قابل توجهی به مهاجران ارائه کرده، اما هنوز رویکرد جامعی برای استفاده بهینه از ظرفیت این گروه وجود ندارد. مهاجران تنها کارگران ساده نیستند؛ بلکه بخشی از آنها پزشک، استاد دانشگاه و نیروی انسانی متخصص هستند که میتوانند نقش مؤثری در توسعه کشور ایفا کنند.
اکبری با اشاره به روند سالمندی جمعیت در ایران، افزود: حضور نسل جوان و پویا در میان مهاجران، یک ظرفیت قابل اتکا برای آینده است. اما تحقق این ظرفیت، نیازمند تدوین سیاستهایی است که بر پایه پذیرش، ادغام فرهنگی و رفع موانع ساختاری بنا شده باشد.
او در پایان خاطرنشان کرد: مهاجرت یک پدیده صرفاً جمعیتی نیست، بلکه دارای ابعاد فرهنگی، روانی، اجتماعی و اقتصادی است. اگر با نگاهی واقعبینانه و چندلایهای به این پدیده ننگریم، در آینده با چالشهایی مواجه خواهیم شد که حل آنها بهمراتب پیچیدهتر و پرهزینهتر خواهد بود. تدوین سیاستهای دقیق و آیندهنگر در این حوزه، ضرورتی انکارناپذیر برای مدیریت پایدار و انسانی مهاجرت است.
ارسال دیدگاه