«حکایت سرو؛ روایت روزانه ایرانمون» -۱۳
«میرزا کوچکخان»؛ جنگلی که با خون ایستاد و از پا نیفتاد
تهران (پانا) - روایت «میرزا کوچکخان» در مجموعه نمایشگاهی «حکایت سرو»، بخشی از بسته تحولی «ایرانمون»، جلوهای از مقاومت مردمی ایران در برابر اشغالگران و خیانتها در یکی از تلخترین مقاطع تاریخ معاصر را بازخوانی میکند.
در روزگاری که اشک از ویرانی وطن جاری بود و ناله از سلطه بیگانگان، خون جوانمردانی پاک در دل جنگلهای گیلان به خروش آمد. مردانی که از کشاورزی، دامداری و ماهیگیری، به تفنگداری، نبرد تنبهتن و جانبازی برای مردم روی آوردند.
میرزا کوچکخان جنگلی و یارانش، در سالهای جنگ جهانی اول، با دستانی خالی و ارادهای استوار، از یکسو در برابر سربازان اشغالگر تزاری روس و از سوی دیگر مقابل مهاجمان بریتانیایی ایستادند. آنان نهتنها با دشمنان خارجی، که با طعن، زخم و کینه دشمنان داخلی نیز روبهرو شدند.
سرانجام، میرزا کوچکخان و یارانش، سر خویش را در راه سربازی وطن نثار کردند. در نهضت جنگل، درختان بسیاری در خون خود غلتیدند، اما جنگل از پا نیفتاد؛ نمادی از مقاومتی که ریشه در مردم داشت و در تاریخ ایران ماندگار شد.
این روایت تاریخی، در قالب مجموعه نمایشگاهی «حکایت سرو» و در دل بسته فرهنگی ـ تربیتی «ایرانمون» ارائه میشود؛ بستهای تحولی در حوزه معاونت پرورشی و فرهنگی که با هدف تقویت هویت ملی، بازخوانی الگوهای مقاومت مردمی و فراهمسازی زمینه نقشآفرینی فعال دانشآموزان در فضای مدرسه طراحی شده است.

ارسال دیدگاه