مدیرکل دفتر وزارتی آموزش و پرورش:

راهبرد موفق آموزش قرآن در آموزش‌وپرورش نیازمند تحلیل دقیق نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها و تمرکز بر اجرای درست است

ایران، شایسته تبدیل شدن به قطب آموزش قرآن در جهان اسلام است

تهران (پانا) - مشاور وزیر آموزش و پرورش و مدیرکل دفتر وزارتی تاکید کرد که شناخت دقیق وضعیت درونی و بیرونی سازمان، شناسایی نقاط قوت و ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها‌ و تشکیل ماتریس راهبردی، پیش‌نیاز انتخاب درست راهبرد در آموزش قرآن است. ‌بسیاری از برنامه‌های خوب به دلیل عدم توجه به مرحله اجرا شکست می‌خورند و هیئت اندیشه‌ورز می‌تواند نقش کلیدی در تصمیم‌سازی‌های سریع و هماهنگی اجرای برنامه‌ها ایفا کند.

کد مطلب: ۱۵۹۲۶۰۰
لینک کوتاه کپی شد
راهبرد موفق آموزش قرآن در آموزش‌وپرورش نیازمند تحلیل دقیق نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها و تمرکز بر اجرای درست است

به گزارش خبرنگار پانا، اسماعیل بحری‌زاده صبح امروز دوشنبه ۱۳ مرداد در همایش شورای سیاست‌گذاری هیات اندیشه‌ورزی دبیرخانه کمیسیون توسعه آموزش عمومی قرآن کشور در اردوگاه شهید باهنر با سلام و درود ‌به روح بلند و ملکوتی بنیان‌گذار کبیر نظام مقدس جمهوری اسلامی‌ و شهدای گرانقدری که جان عزیزشان را فدای انقلاب اسلامی کردند، آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت و عظمت برای مقام معظم رهبری، آرزوی توفیق خدمت‌گزاری شایسته برای دولت چهاردهم و جناب آقای دکتر پزشکیان و ابلاغ سلام وزیر آموزش و پرورش به اعضای هیات اندیشه‌ورز، اظهار داشت: ‌‌‌‌‌‌اعتقادم این است که لحظاتی که صرف قرآن می‌شود، از عمر ما محسوب نمی‌شود؛ ‌معتقدم که چندین برابر خیر و برکتش را خداوند به زندگی ما می‌دهد. ‌

‌‌‌‌وی با بیان اینکه ‌سیاست‌های دکتر کاظمی در حوزه قرآن و پروسه آموزش قرآن کاملا شفاف است، گفت: در بازدیدی که از کمیسیون داشتند، ایشان جایگاه کمیسیون را یک جایگاه راهبردی می‌دانند؛ یک قرارگاه راهبردی ‌و ماموریت آن را سیاست‌گذاری کلان در حوزه توسعه آموزش عمومی قرآن می‌دانند؛ در عین حال، بدون اینکه از جنبه اجرایی و عملیاتی هم غفلت شود. این نکته مهمی است. بنده معتقدم که کمیسیون آموزش قرآن کریم جایگاه راهبردی دارد‌ و به همین دلیل نیازمند انتخاب مدل مدیریت راهبردی کارآمدی است که بتواند ذیل این مدل، استراتژی‌ها و راهبردهای کلان توسعه قرآن کریم کشور را عملیاتی کند.

مشاور وزیر آموزش و پرورش و مدیرکل دفتر وزارتی با بیان اینکه دو نوع استراتژی را معمولا در مدیریت راهبردی تدوین می‌کنند، گفت: ‌استراتژی کلان که سطح کلی سازمان به آن می‌پردازد و فکر می‌کنم کمیسیون آموزش قرآن یکی از وظایف مهمش همین است که استراتژی‌های کلان آموزش عمومی قرآن کریم در کشور را طراحی کند. این منجر به این می‌شود که بهره‌وری و توان رقابتی کمیسیون تحت تاثیر قرار بگیرد. یعنی اگر استراتژی کلان نداشته باشیم، نباید انتظار بهره‌وری و توان رقابتی داشته باشیم. دوم، استراتژی وظیفه‌ای که جنبه خاصی از فعالیت‌ها را شامل می‌شود؛ بازاریابی، منابع مالی، منابع انسانی و... .

وی در این باره افزود: در انواع استراتژی‌های کلان که فکر می‌کنم به درد کمیسیون می‌خورد، سه نوع استراتژی مهم در مدیریت راهبردی هست؛ ۱. استراتژی رشد: افزایش سهم، ورود به بازارهای جدید.‌ ۲. استراتژی تثبیت: در شرایط پایدار، تمرکز بر بهینه‌سازی فرآیندها و کاهش هزینه‌ها. ۳. استراتژی کاهش: کاهش هزینه‌ها یا خروج از بازار. یک سری فعالیت‌های ما داریم که غیرسودآور شده، هم هزینه مالی، هم انسانی می‌برد ولی هیچ خروجی ندارد. چه لزومی دارد اینجا سرمایه‌گذاری کنیم؟ همچنین استراتژی‌های جهانی: ارائه محصولات منحصر به فرد و متفاوت از رقبا که نتیجه آن جذب مخاطبان و برند کردن کارهاست.

بحری‌زاده با تاکید بر اینکه در حوزه قرآن واقعا می‌توانیم کارهایی با کیفیت و نوآوری بیشتر انجام دهیم که منحصر به فرد باشد؛ مانند برنامه "محفل"، "زندگی با آیه‌ها" و... گفت: در استراتژی تمایز، کیفیت و نوآوری حرف اول را می‌زند. باید هزینه‌ها را کاهش دهیم تا توسعه خدمات قرآنی را ممکن کنیم. راهبرد ما به درد نخواهد خورد، مگر اینکه بتوانیم شرایط را درست بشناسیم، تحلیل کنیم، نقاط ضعف و قوت محیط را بدانیم، تهدیدها و فرصت‌ها را بشناسیم، ماتریس آن را تشکیل دهیم.

مشاور وزیر آموزش و پرورش و مدیرکل دفتر وزارتی اضافه کرد: اگر جایی ما هم در درون سازمان‌مان قوت داریم و هم در بیرون فرصت‌های خوبی داریم – مثل آموزش و پرورش که هم مربیان قرآنی دارد، هم معلم و هم کتاب درسی – این یک قوت خوب در داخل وزارت آموزش و پرورش است. بیرون هم که فرصت‌ها فراوان است؛ از مقام معظم رهبری گرفته تا سایر بخش‌ها که همه دنبال توسعه آموزش قرآن هستند. قطعا در چنین شرایطی، اگر راهبرد تهاجمی انتخاب کنیم، ما به اهداف‌مان بهتر خواهیم رسید. ممکن است در یک سازمان دیگری، اصلا درون آن سازمان هیچ توجهی به قرآن نبوده باشد؛ یعنی ما به‌شدت از ضعف توجه به قرآن در آن دستگاه رنج ببریم. از طرف دیگر، فرصت‌هایی هم در کنار آن باشد. ‌اینجا دیگر راهبرد تهاجمی قطعا جواب نمی‌دهد. اگر نسخه واحدی برای همه نهادها بپیچیم، قطعا در اینجا شکست خواهیم خورد. جایی که ما ضعف درونی داریم ولی فرصت‌های بیرونی وجود دارد، باید راهبرد انطباقی را انتخاب کنیم. از لحاظ مدیریت راهبردی می‌گویند که در اینجا شما آن ضعف‌ها را با آن فرصت‌ها تطبیق دهید و تصمیمی بگیرید که بتوانید آن فرصت‌ها را در خدمت ضعف‌ها قرار داده و کار را پیش ببرید.

وی گفت: جایی ممکن است ما هم با ضعف درونی مواجه باشیم و هم با تهدید بیرونی؛ یعنی در بیرون نیز هیچ فرصتی برای قرآن در یک سازمان وجود ندارد، بلکه تهدید وجود دارد. مثلا مشتریان آن سازمان تهدید کرده‌اند که دیگر از شما خرید نمی‌کنیم و مانند آن. درون آن هم هیچ توجهی به قرآن نیست. ‌اینجا نه راهبرد تهاجمی جواب می‌دهد، نه راهبرد انطباقی. در اینجا باید راهبرد تدافعی پیش‌بینی شود. این ماتریس‌ها، همین‌ها را به ما می‌گویند. وقتی ضعف و قوت و تهدید و فرصت را تشکیل می‌دهیم، یک راهبرد برای سازمان مشخص می‌شود: آموزش و پرورش چگونه باید حرکت کند؟ وزارت فلان چطور؟ خانواده‌ها و اولیا را چگونه باید همراه کرد؟ من فکر می‌کنم که این هیئت اندیشه‌ورز باید پیشنهاد بدهد ‌که در هر جلسه، یکی دو تا از سازمان‌ها را روی میز بگذاریم. نقاط قوت و ضعف آن‌ها شناسایی شود، تهدیدها و فرصت‌ها نیز شناسایی شوند، ماتریس آن‌ها تشکیل شود. یک گروه علمی هم می‌توان به اینجا اضافه کرد که اهل این کارها باشند و بتوانند این کارها را سفارش بدهند.‌ خروجی تصمیم‌گیری در این هیئت انجام شود؛ یعنی تصمیمات مبتنی بر پژوهش، تصمیماتی بر پایه آگاهی و روشن‌بینی. که ما از همان اول بدانیم این تصمیم مناسب آن نهاد هست، آن حوزه هست و می‌تواند ما را به نتیجه برساند.

بحری‌زاده به چالش تطابق بین راهبرد و اجرا اشاره کرد و گفت:‌ بعضی مواقع ما تصمیمات خوبی می‌گیریم، ولی این تصمیمات فقط ابلاغ می‌شوند و در مرحله اجرا با شکست مواجه می‌شوند. ‌حتی در کشورهای توسعه‌یافته مثل کشورهای اروپایی و آمریکا‌ ۶۰ تا ۷۰ درصد ایده‌ها و تصمیمات خوب، در اجرا با شکست مواجه شده‌اند. بررسی‌هایی که انجام شده، نشان داده که در ۹۰ درصد این شکست‌ها، علت این بوده که نهادها فکر کرده‌اند طراحی برنامه کافی‌ست. گفته‌اند ما برنامه خوبی نوشتیم، از همه افکار استفاده کردیم، تمام ابعاد را در نظر گرفتیم، نظرخواهی کردیم، اعتبارسنجی کردیم. بعد، تنها یک برگه بخشنامه روی آن گذاشته‌اند و گفته‌اند: ‌جهت اجرا ابلاغ می‌گردد.‌ بررسی‌ها نشان داده‌اند که پیش از ابلاغ، لازم بوده اقدامات بسیاری انجام شود. مثلا اگر برنامه آموزشی است، قبل از اینکه ابلاغ شود، باید مربیان قرآن آن شناسایی شوند، آموزش ببینند، محتوای مورد نیاز تولید شود، مدیر اجرایی توجیه شود، اولیا در جریان قرار بگیرند، خود دانش‌آموزان جمع شوند و بدانند چه قرار است انجام شود. آیا منابع انسانی آن را در نظر گرفتید؟ فرآیندهای اجرایی را تعریف کردید؟ شاخص‌های سنجش اثربخشی آن را طراحی کردید؟ اگر این الزامات محقق شد، آن وقت اجازه دارید یک صفحه بخشنامه روی آن بگذارید و بگویید: ‌این طرح جهت اجرا ابلاغ می‌گردد.‌ وگرنه هر چقدر هم خوب طراحی شده باشد، ‌باید آن را بایگانی کنید. خیلی از برنامه‌هایی که ما برای معلم‌ها داشتیم، با زحمت طراحی کردیم، ولی می‌رفتیم مدرسه و می‌دیدیم خبری نیست. من بعضی وقت‌ها به فرزند خودم گفتم‌ ‌در مدرسه شما فلان طرح هست؟ می‌گوید: ‌نه!‌ به مدیرش می‌گفتند، می‌گفت: من خبر ندارم!

مشاور و مدیرکل دفتر وزارتی آموزش و پرورش در ادامه صحبت‌های خود افزود: ‌آموزش و پرورش یکی از سازمان‌های عریض و طویل و پیچیده است. در سازمان‌های عریض و طویل، طبق نظریه مدیریت راهبردی، حرف اول و آخر را مدیرکل نمی‌زند، رئیس اداره نمی‌زند، بلکه معلم می‌زند. مثل وزارت بهداشت که در آن، پزشک حرف اول و آخر را می‌زند. حالا وزارت بهداشت هرچقدر هم سیاست‌گذاری کند، وقتی بیمار به پزشک مراجعه می‌کند، او نسخه را می‌نویسد. ما باید آن معلم را ببینیم. اگر او را همراه نکنیم، او را توجیه نکنیم، همه طرح‌ها و برنامه‌های ما در اجرا شکست می‌خورند. بنابراین، اولین چالش مدیریت راهبردی، تطابق بین راهبرد اتخاذ شده و اجراست که باید در این حوزه مورد توجه قرار بگیرد. چالش دوم ‌تغییرات سریع محیط است. به‌هرحال، چه بخواهیم چه نخواهیم، با توجه به تکنولوژی‌های جدید، تغییرات خیلی سریع در حال وقوع است. اگر ما با پیچیدگی‌های تکنولوژیکی روز همراه نباشیم، فرآیندها و روش‌های‌مان را به‌روز نکنیم، انعطاف‌پذیر نباشیم، واقعاً از گردونه رقابت خارج می‌شویم. برنامه‌های‌مان می‌ماند روی میز‌ و مخاطب ما بهره‌ای نمی‌برد.

وی در این باره گفت: این کار، نیازمند یک هیئت اندیشه‌ورز است که دو کار انجام دهد؛ ۱. در حوزه فرهنگ سازمانی طراحی داشته باشد و مرتب روی آن کار کند. ۲. توانایی تصمیم‌گیری‌های سریع داشته باشد. قطعا مدیران درگیر اجرا هستند و وقت اندیشیدن ندارند. یکی از کارکردهای هیئت اندیشه‌ورز می‌تواند همین باشد که پیچیدگی‌ها و تغییرات سریع محیطی را رصد کند‌ و تصمیم‌سازی‌های سریع انجام دهد.

بحری‌زاده در ادامه پیشنهاداتی به مدیران قرآنی نیز داشت و گفت: ‌شناسایی چالش‌ها و راهکارهای آموزش عمومی قرآن در عصر دیجیتال از اهمیت برخوردارند. فناوری‌های نوین، اپلیکیشن‌ها، فضای مجازی، هوش مصنوعی؛ اگر در طراحی و برنامه‌ریزی‌ها در نظر گرفته نشوند، در آموزش عمومی قرآن عقب خواهیم ماند. «اندیشه‌ورزی در حوزه سیاست‌گذاری قرآنی»‌، «الگوبرداری از تجربیات موفق جهانی»؛ ‌«‌تربیت نیروی انسانی متخصص در آموزش قرآن کریم»؛ «استانداردسازی دوره‌های آموزش مربیان قرآن، مهارت‌های تدریس با روش‌های نوین»، «‌هویت‌سازی در نسل جوان» ، «ارزیابی اثربخشی برنامه‌های آموزش قرآن»، «آینده‌پژوهی آموزش قرآن در ایران»، اینها همگی باید مد نظر قرار گیرند.

وی در پایان تاکید کرد: واقعا شاید در دنیا، حکومتی نباشد که رهبری، سه قوه و همه مسئولین، اولویت اول‌شان را قرآن قرار داده باشند. اگر ما به قطب آموزش قرآن در جهان اسلام تبدیل نشویم، چه کشوری شایستگی این را دارد؟ این چشم‌انداز مهمی است که می‌تواند در دستور کار کمیسیون آموزش قرار بگیرد.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار