شاعر و نویسنده شهرستان ملارد:
یلدا یادمانِ دیرپای ستیز نور و ظلمت در فرهنگ ایرانی است
ملارد (پانا) - شاعر و نویسنده ملاردی، شب یلدا را در فرهنگ ایرانی نه صرفاً نشانهای از گردش ایام، بلکه جلوهای از باور، همدلی و امید دانست؛ شبی که در آن تاریکی به نهایت خویش میرسد تا معنای روشنایی، آشکارتر از همیشه در جان آدمی بنشیند.
غلامعباس زرینکفش در گفتوگو با خبرنگار پانا، یلدا را فرصتی برای بازخوانی ریشههای فرهنگی، تحکیم پیوندهای خانوادگی و درنگی آگاهانه در معنای نور و تاریکی دانست و اظهار کرد: «شب یلدا یادگار آیینهای دیرپای ایرانیان و مشرقزمین است که برای هر ایرانی میتواند خاطرهساز باشد. مجالی برای همنشینی خاندان، پاسداشت حرمت بزرگان، بهرهمندی از نعمتهای الهی و دمیدن برکت در جان و خانهها است.»
وی با نگاهی معناکاوانه، یلدا را فراتر از یک نام در گاهشمار دانست و افزود: «یلدا واژهای نیست که بتوان برای آن همتا یافت؛ یلدا خود معناست. دختری با موی سیاه و چهرهای سپید؛ نشانه فرجامِ ظلمت و آغازِ فروغ. این شب به انسان میآموزد که سیاهی، هر چند درازآهنگ و فرساینده، سرانجام به سپیده میرسد و نویدبخش حیاتی نو و آرامشی درونی است.»
شاعر ملاردی، گرایش انسان به شعر، قصه و روایت در شب یلدا را ریشهدار در سنتهای کهن ایرانی دانست و تصریح کرد:«در ایران باستان، شبهای بلند، بهویژه یلدا، زمان نقل داستانهایی بود که در دل خود درس زیستن داشتند. روایت اسطورهها و پهلوانانی که در برابر ناملایمات ایستادند، چراغ راه نسلهای پس از خود بود.»
زرینکفش جایگاه بزرگان خانواده را در آیینهای یلدایی، نقشی بنیادین در انتقال فرهنگ و تجربه دانست و گفت:«پدربزرگها و مادربزرگها خزانهداران خرد و تجربه بودند؛ آنان اندوختههای یک عمر زیستن را در جامهی قصه و روایت به کودکان و نوجوانان میسپردند و بدینگونه، پیوند نسلها استوار و ماندگار میشد.»
وی یلدا را نماد چیرگی نور بر تاریکی، نهتنها در سپهر طبیعت، بلکه در ژرفای جان انسان توصیف کرد و افزود:«یلدا یادآور این حقیقت است که حتی طولانیترین شبها نیز بیفرجام نمیمانند و سرانجام، نور و برکت جای تاریکی را خواهد گرفت.»
شاعر و نویسنده ملاردی با اشاره به آیین چله بزرگ و رسم دیرینه گردهمآیی در این شب، خاطرنشان کرد:«یلدا واپسین شب پاییز و آغاز انقلاب زمستانی است؛ شبی که ایرانیان آن را با همنشینی، گفتوگو، شعرخوانی و خوراکیهایی برگزار میکنند که هر یک نمادی از معنا، برکت و فراوانیاند.»
زرینکفش در پایان، بخشی از حس و خاطره خویش از یلداهای گذشته را در قالب شعر چنین بیان کرد:
«یاد دارم روزگارانی که یلدا سرد بود
کوچهها ممّلو زبرف و سینه ها بیدرد بود
کل فامیل گرد هم برروی قالیهای نرم
با دلی آسودهخاطر زیرِ کرسیهای گرم
در میانِ خانهها آرامشی سرشار بود
شادی و شور و شعف با مردمانش یار بود
چهره ها شاد و لبان خندان و دلها صاف بود
سینه ها خالی ز درد و اندکی انصاف بود»
ارسال دیدگاه