مه پاییزی اما نه قاصد باران
شهریار(پانا)- آلودگی هوا فقط یک عدد روی تابلوهای سنجش نیست؛ روایت زندگی روزمرهی ماست، روایت آیندهای که اگر امروز برایش کاری نکنیم، فردا دیگر قابل جبران نخواهد بود.
این روزها استان ما در مه غلیظی از آلودگی چشم میگشاید؛ مهی که نه از باران میگوید و نه از هوای سرد زمستان، بلکه نشانی از خستگی زمین و بیتوجهی انسان است. آسمانی که باید آبی باشد، صبحها را با سایهای سنگین و خاکستری آغاز میکند؛ سایهای که روی نفسها، روی نگاهها و حتی روی حال و روز مردم نشسته است.
در خیابانها، هر قدم با یادآوری این حقیقت همراه بود که نفس کشیدن—سادهترین نیاز یک انسان—دیگر به سادگی گذشته نیست. دانشآموزانی که باید روزشان را با انرژی و نشاط شروع کنند، هر روز با هوایی روبهرو شدند که بیشتر از اینکه الهامبخش باشد، هشداردهنده بود. چهرهی شهر به وضوح خسته به نظر میرسد و این خستگی فقط در آسمان دیده نمیشد؛ در چشمان آدمها هم هست.
این تصویر، تنها یک ثبت از آلودگی هوا نیست؛ انعکاس دغدغهای است که هر روز جدیتر میشود. آلودگی هوا فقط یک عدد روی تابلوهای سنجش نیست؛ روایت زندگی روزمرهی ماست، روایت آیندهای که اگر امروز برایش کاری نکنیم، فردا دیگر قابل جبران نخواهد بود.
در پسِ این غبار، این پرسش باقی میماند: چه زمانی قرار است آسمان شهرمان دوباره رنگ واقعیش را پس بگیرد؟
با این وجود هنوز امید وجود دارد؛ امیدی که با آگاهی، مطالبهگری و تغییر رفتار فردی و جمعی میتواند از این روزهای خاکستری عبور کند. شاید امروز هوا آلوده بود، اما هر تصویر، هر گزارش و هر یادآوری میتواند قدمی باشد برای ساختن فردایی که در آن آسمان، دوباره آبی باشد و نفس کشیدن دیگر شجاعت نخواهد خواست.
پاییز رو به پایان است و مردم ایران هنوز دست بردعای بارش باران دارند تا شاید زمستانی بر بارش داشته باشیم.
ارسال دیدگاه