روایتی از اندوه بیپایان؛ از درد فاطمه تا اشک پنهان علی(ع)
حاجیآباد (پانا)– مرثیههای فاطمیه بار دیگر یادآور غمی است که نه شاعر توان بیان آن را داشته و نه هنرمند قدرت تصویرش را؛ رنجی که در صورت نیلی فاطمه(س) و اشکهای بیصداى علی(ع) متجلی شد و تاریخ را در سوگی عمیق فرو برد.
مراسم عزاداری و سوگواری شب شهادت بیبی دو عالم حضرت فاطمه زهرا(س) در مسجد حوزه علمیه امام صادق(ع) حاجیآباد با حضور طلاب، روحانیون و عزاداران برگزار شد. این آیین معنوی در فضایی سراسر ماتم و اندوه، با قرائت مرثیههایی جانسوز همراه بود که گوشههایی از رنجهای ناگفته بانوی اسلام را روایت میکرد.
در بخش مرثیهخوانی مراسم، سوگنامهای قرائت شد که چنین آغاز میشد: «هیچکس آیا توانسته است غم فاطمه(س) را در سوگ پدر به تصویر بکشد؟ جز نالههای بیتالحرام فاطمه… در اندوه جگرسوز علی(ع) در مواجهه با فاطمه میان در و دیوار و گاه شستن صورت نیلی و بازوی کبود او، هیچ هنرمند عارفی نتوانسته مرثیهای بسراید که از عمق این رنج سخن بگوید؛ جز بارِ اشک پنهانی علی…»
این متن سپس به مصائب حضرت زینب(س) اشاره کرد؛ مصائبی که حتی زبان و قلم نیز توان ترسیم آن را ندارد: «هیچکس نتوانسته است آلام محض زینب را هنگام دیدار سرِ برادر بر بام نیزهها بیان کند، جز خونِ جاری از سرِ مبارک زینب.»
در ادامه این مرثیه، بازگویی لحظههای دردناک فاطمیه چنین روایت شد: «من سوختم وقتی خانه خدا، خانه قرآن، خانه نجات، خانه تو به آتش کشیده شد. من در خود شکستم، وقتی در، بر پهلوی تو شکسته شد. وقتی تو فضه را صدا زدی، انسانیت از جنین هستی سقوط کرد.»
مرثیهخوان در توصیف رنجهای بانوی دو عالم افزود: «من از خشم، کبود شدم وقتی تازیانه بر بازوی تو فرود آمد. اشک در چشمانم حلقه زد وقتی سیلی با صورت تو آشنا شد و بند دلم پاره گشت وقتی رَوند حیات تو قطع شد…»
در بخش دیگری از این متن ادبی، مقام و نقش والای حضرت زهرا(س) در پاسداری از ولایت چنین توصیف شد: «تو باید قیام کنی تا قامت یگانه امامت استوار بماند. تو انقلاب میکنی تا مردمان غفلتزده به خود آیند و ولایت را تنها نگذارند.»
روایت با اشاره به لحظه هجوم به خانه امیرالمؤمنین(ع) ادامه یافت: «تو پشت در ایستادی و انگار قلب تمام هستی آنجا پشت در میتپید. در، به روی فتنهای ناگهان باز شد؛ دری که چون خنجر بر جان تو فرود آمد و راه را برای آغاز همه ستمهای تاریخ گشود.»
مرثیهخوان در پایان چنین زمزمه کرد: «آنکه بر در میکوبد شباهنگام، به کشتن چراغ آمده است. کاش برنمیخاستی؛ تو ادامه رسول خدایی… تو آمدهای تا اسلام زنده بماند و حق، پایدار بماند. تو زندهای تا پیشِ روی آفتاب، سپر شوی و شمشیرهای برهنهای را که سوی امام نشانه رفتهاند، حواله جان خویش کنی.»
این مجلس پرشور با ذکر مصیبت، سینهزنی و عزاداری عاشقان حضرت زهرا(س) ادامه یافت و در فضایی معنوی و مملو از سوگ پایان پذیرفت.
ارسال دیدگاه