حافظ، صدای جاودانه جان ایرانی

حاجی‌‌‌آباد (پانا)- در روز بزرگداشت حافظ، نه تنها از شاعری یاد می‌کنیم، بلکه از میراثی سخن می‌گوییم که قرن‌هاست در تار و پود فرهنگ ایران تنیده شده است. خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی، با غزل‌هایی آکنده از عشق، عرفان، طنز و حکمت، آینه‌دار روح ایرانی‌ست؛ شاعری که کلامش همچنان در دل‌ها جاری‌ست و جان‌ها را به پرواز درمی‌آورد.

کد مطلب: ۱۶۲۰۴۶۹
لینک کوتاه کپی شد
حافظ، صدای جاودانه جان ایرانی

در گستره بی‌کران ادب فارسی، نامی هست که چون ستاره‌ای فروزان، قرن‌هاست بر تارک فرهنگ ایران می‌درخشد؛ خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی، شاعر رازآلودی که غزل‌هایش نه‌تنها در دیوان‌ها، که در دل‌ها خانه کرده‌اند.

حافظ، نه فقط شاعر است، که آینه‌دار جان ایرانی‌ست. او با واژگانی آراسته به عشق، عرفان، طنز و حکمت، جهانی را تصویر می‌کند که در آن انسان، در جست‌وجوی معنا، با خود و هستی به گفت‌وگو می‌نشیند. غزل‌هایش، همچون نسیم سحر، روح را نوازش می‌دهند و اندیشه را به پرواز درمی‌آورند.

در دیوان حافظ، هر بیت، پنجره‌ای‌ست به سوی حقیقت؛ حقیقتی که گاه در جام شراب جلوه می‌کند، گاه در خنده‌ی رند، و گاه در آه عاشق. او با زبانی چندلایه، هم‌زمان با دل عارف، عقل فیلسوف، و شور عاشق سخن می‌گوید. همین رازآلودگی، همین چندصدایی، حافظ را به شاعر همه‌ی زمان‌ها بدل کرده است.

حافظ، صدای آزادی‌ست؛ صدای انسانی که در برابر ریا، تزویر، و جمود می‌ایستد و با رندی و طنز، پرده از چهره‌ی حقیقت برمی‌دارد. او نه در بند ظاهر است، نه اسیر قید و بند؛ بلکه در پی آن است که جان آدمی را از حصارهای تنگ رها سازد و به افق‌های بلند معنا رهنمون شود.

در روز بزرگداشت حافظ، ما نه فقط از شاعری یاد می‌کنیم، بلکه از میراثی سخن می‌گوییم که در جان فرهنگ ما تنیده شده است. دیوان حافظ، کتاب زندگی‌ست؛ کتابی که در لحظه‌های شادی و اندوه، امید و حیرت، به سراغش می‌رویم و از آن فال می‌گیریم، آرام می‌گیریم، و راه می‌جوییم.

حافظ، همچون چشمه‌ای‌ست که هرکس به قدر ظرف خود از آن می‌نوشد؛ اما هیچ‌گاه تهی نمی‌شود. او با ما سخن می‌گوید، با زبان دل، با رمز و راز، با نغمه‌ای که از ژرفای جان برمی‌خیزد:

 «دوش دیدم که ملائک درِ میخانه زدند  

 گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند»

نویسنده : دانش‌‌آموز مریم جعفری

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار