فرمانده ایستگاه آتش‌نشانی بانوان استان البرز:

بانوان قهرمان با عشق، در دل آتش می‌دوند

کرج(پانا)_فرمانده ایستگاه آتش‌نشانی بانوان استان البرز بیان کرد:ورود به این حرفه برای من پاسخی به ندای قلبم برای کمک به مردم بود؛مسیری که حدود ۹ سال است با عشق در آن گام برمی‌دارم.

کد مطلب: ۱۶۱۵۱۶۶
لینک کوتاه کپی شد

سمانه فیض‌آبادی در گفت‌وگو با پانا عنوان کرد:«من در سنی که مشغول تحصیل در دانشگاه در رشته برق بودم،متوجه شدم این رشته و آینده شغلی آن،مورد علاقه من نیست.این موضوع مرا بسیار ناامید کرده بود زیرا عمیقاً دوست داشتم در یک رشته امدادی فعال باشم و به همنوعانم خدمت کنم.»

وی افزود:«این احساس تا زمانی که با آزمون استخدامی آتشنشانی مواجه شدم، همراه من بود.دیدن این فرصت مرا بسیار خوشحال کرد زیرا راهی برای تحقق آرزویم یافته بودم.در آزمون شرکت کردم و خدا را شکر که قبول شدم و توانستم در طول این سال‌ها در این عرصه به مردم خدمت کنم.»

فیض‌آبادی در ادامه بااشاره به حضور زنان در این حرفه،اظهار کرد:«این شغل در نگاه عموم،سنتی‌ترین شغل مردانه تلقی می‌شود.همه تصور می‌کنند آتشنشان باید مرد باشد،زور زیاد داشته و قوی باشد،اما واقعیت چیز دیگری است.»

وی تاکید کرد:«در آتشنشانی استانداردها و پروتکل‌های مشخصی حاکم است.ما آموزش‌های تخصصی می‌بینیم.هر وسیله‌ای که وزن آن زیر بیست‌وپنج کیلوگرم باشد، به صورت تک‌نفره قابل حمل است و برای تجهیزات بالای این وزن،چه حامل زن باشد چه مرد، الزاماً باید دو نفر آن را جابه‌جا کنند.بنابراین، به نظر من زنان نیز اگر روی توان جسمانی خود کار کنند،قطعاً می‌توانند وسایل زیر بیست‌وپنج کیلوگرم را به تنهایی حمل کنند.»

این فرمانده آتش‌نشانی خاطرنشان کرد:«پس باید این نگاه را تغییر داد.اگر کسی به این شغل علاقه‌مند است،نباید بترسد.باید به سمت آن برود،تلاش کند و از نظر قدرت بدنی خود را آماده کند تا در این عرصه موفق شود.»

وی با بیان خاطره‌ای از یکی از ماموریت‌ها،ابراز کرد:«یادم می‌آید چند سال پیش،کودکی ۲ سال و نیمه در خانه گیر افتاده بود.مادرش برای چند دقیقه از خانه خارج شده و در قفل شده بود وقتی به محل حادثه رسیدیم،برای دسترسی سریع‌تر، تصمیم گرفتیم از طبقه بالا به روش «راپل» پایین بروم و از پنجره اتاق خواب وارد شوم.»

فیض‌آبادی افزود:«وقتی با پنجره بسته مواجه شدم،برای باز کردن آن،چند ضربه محکم به شیشه زدم.صدای ضربه‌ها کودک را که پشت در ایستاده بود،ترسانده بود.وقتی پنجره باز شد،چشمم به کودکی بسیار کوچک افتاد که دست‌هایش را به سمت من گشوده بود و با صدای لطیفش می‌گفت: خاله... خاله...»

وی با بیان اینکه شدیداً تحت تأثیر این صحنه قرار گرفته،اظهار کرد:«با احساس گفتم: جانم، خاله الآن میاد بغلت می‌کنم.آنقدر بااحساس و دلسوزانه صحبت می‌کردم که همکارانم که بیرون بودند،تصور کردند آن کودک از اقوام خودم است و وقتی بیرون آمدم، پرسیدند:فامیل خودت بود؟ چرا اینطور باهاش حرف زدی!»

فیض‌آبادی در پایان تصریح کرد:«به آنها گفتم:نه، فامیل نبود.به نظر من،این ارتباط عاطفی عمیقی که بانوان در این شغل می‌توانند با مردم برقرار کنند،بسیار حائز اهمیت است.حضور یک زن در چنین ماموریت‌هایی می‌تواند آرامش بیشتری به افراد حاضر در حادثه ببخشد.»

حجم فایل ویدیویی : ۲۰.۱۰M مدت زمان فایل ویدیویی : ۰۰:۰۴:۵۰ دانلود فایل
خبرنگار : دانش‌آموز:فاطمه زهرا تجری

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار