در برنامه «هفت» مطرح شد؛
فضای نقد و گفتمان را بسته اند
نقد فیلم برای مردم نوشته میشود / هادی حجازیفر جذابیت گذشته خود را ندارد / «ناتور دشت» فیلمی پیش پا افتاده نیست/ بررسی جنجالهای اکران «غریزه»/
تهران (پانا) - جدیدترین قسمت از برنامه سینمایی «هفت»، جمعه ۲۱ شهریور از ساعت ۲۲ به صورت زنده به آنتن شبکه نمایش رفت و فیلم های «ناتور دشت» و «فرمول یک» و پرونده ویژه «نقد نقد» در آن بررسی شد.

سیاوش اسعدی کارگردان فیلم «غریزه» در میز خبر این برنامه درباره اکران این فیلم بیان کرد: این فیلم زمانی که ساخته شد دچار مشکلاتی بود و اصلاحات متعددی داشت که در زمان آقای سهرابی انجام شد و ۹ دقیقه از فیلم حذف شده بود و در جشنواره فجر به نمایش درآمد. پس از جشنواره فجر با استقبال مخاطبان مواجه شد و از فردای همان روز آقای سهرابی گفتند که این فیلم با همین نسخه پروانه نمایش میگیرد. زمانی که آقای حسینی به شورای ارزشیابی آمدند فیلم را تماشا و با پروانه نمایش موافقت کردند و ماهم پروانه نمایش را دریافت کردیم.
وی افزود: برای ماجرای اسکار ما درخواست یک هفته اکران محدود تکسانس داشتیم تا فیلممان بتواند داوری شود. زمانی که خواستیم فیلم را اکران کنیم متوجه شدیم که ارشاد مخالفت کرده است. آقای زندی به من گفتند که این فیلم ۱۵ اصلاحیه دارد و با تلاش بسیار این اصلاحات را ۶ مورد کردیم.
این کارگردان بیان کرد: این کار دوستان باعث میشود که پروانه ساخت در سازمان سینمایی بیارزش شود. ۲۶ بهمن این پروانه نمایش فیلم ما صادر شده است. صورت جلسه پروانه نمایش موجود است و در آن زمان هیچ اصلاحاتی در کار نبوده است. اکران یک هفتهای فیلم ما به این ۶ مورد اصلاحیه بستگی دارد.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا از سمت پخش کننده مانعی برای فیلم وجود داشته است، گفت: در سینمای ایران هیچ چیزی غیرممکن نیست. فقط میدانم که آقای عامریان سریعا نامه ای به دبیر شورای صنفی نمایش ارسال کردند و قرار شد که این فیلم یک هفته اکران شود.
در میز سینمای ایران، امیر قادری و رضا صدیق فیلم سینمایی «ناتور دشت» را نقد کردند.
رضا صدیق درباره روز ملی سینما گفت: من در روز ملی سینما به جای خوشحال شدن، غمگین میشوم. در سالهای گذشته ما در فضای مطبوعات سعی میکردیم در روز ملی سینما درباره یک سال اخیر سینما و کم و کاستیها بیشتر مطلب بنویسیم. اما مطبوعات ما در این سالها کمتر به این مساله میپردازند. من این روز را بیشتر به فیلمنامهنویسها تبریک میگویم زیرا اگر فیلمنامهای نباشد، فیلمی وجود ندارد. فیلمنامهنویسان دستمزد کمی دریافت میکنند و نسبت به بازیگر و کارگردان کمتر شناخته میشوند.
صدیق تصریح کرد: میرسعید مولویان بازیگر تماشایی است و از فیلم «جنگل پرتقال» تا سریالهای شبکه نمایش خانگی نشان میدهد که میتواند جزو امیدهای بازیگری باشد. مولویان باید بیشتر دیده شود و در جای درست خود قرار بگیرد. در «ناتور دشت» علیرغم اینکه شخصیتپردازی درستی ندارد اما به خوبی ظاهر میشود. پس از او سیدعلی صالحی خیلی خوب بازی کرده است. درباره هادی حجازی فر باید بگویم که متاسفانه مدتی است که بازیهایش را دوست ندارم. همچنین آنطور که باید از پتانسیل شبنم قربانی در فیلم استفاده نشده است.
امیر قادری تصریح کرد: هادی حجازی فر جزو بازیگرانی بود که اتمسفر خاصی داشت اما دیگر چنین چیزی کمرنگ شده است.
وی عنوان کرد: قبل از سینمای ارگانی، سینمایی وجود داشت که اغلب نتیجه درستی نداشت و تبدیل به پولی شده بود که سر یک سفره تقسیم میشود اما در سالهای اخیر ماجرا متفاوت شده است. اکنون برای نهادها و ارگانها به جز فارابی مهم است که فیلم خوب بسازند و برای فیلمها زحمت میکشند. فیلمی مانند «ناتور دشت» به هیچ عنوان پیش پا افتاده نیست و معلوم است که گروههای مختلف برای این فیلم تلاش کردهاند اما متاسفانه فیلم آنطور که باید به نتیجه نرسیده است زیرا در سیر حرکت و مسیر شکل گرفتن فیلم، پروژه مُرده است. این فیلم ایده بسیار جذابی دارد اما گویا موضوع در مسیر پرداخته شدن پژمرده شده است درحالی که باید برای تاثیرگذاری به فرم مشخصی میرسیدند.
صدیق گفت: علت اصلی متوسط الحال بودن «ناتور دشت» این است که قصهپرداز و راوی به جای اینکه مردم را پرسوناژ اصلی خود قرار دهد عوامل بیرونی مردم را محور داستان خود قرار داده است.
قادری تصریح کرد: فیلمساز باید در بهترین حالت قهرمانش را بخشی از مردم کند. «ناتور دشت» علاوه بر اینکه مردم را رها کرده است، قهرمان اصلی اش نیز بخشی از مردم نیست.
صدیق گفت: این نکته در جایی به فیلم ضربه میزند که به واسطه این منظرگاه نسبت به قصه سطح خودش را پایین میآورد. برای «ناتور دشت» مقابل دوربین زحمت کشیده شده است اما مشکل فیلم پرداختن به قصه بود. مساله اخلاقی را به جای اینکه در زیرلایههای متن قرار دهد، خیلی دم دستی میکند.
قادری اظهار کرد: فیلمهای کاپرا همواره نمونه خوب کمک مردمی در فیلم هستند.
پرونده ویژه این قسمت از برنامه «نقدِ نقد» نام داشت و با حضور اکبر نبوی، جلیل اکبری صحت و رضا صدیق برگزار شد.
بهروز افخمی در ابتدای این بخش عنوان کرد: نقد فیلم با نقد ادبی متفاوت است چون سینما ترکیبی از تصویر، موسیقی، تدوین و عناصر مختلف است و تجزیه و تحلیل آن به سادگی ممکن نیست. برخلاف ادبیات که کلمات نقد میشوند، در سینما ابزارهای مختلف باید همزمان بررسی شوند و حتی منتقدین بزرگ نیز نمیتوانند همیشه به نتایج قطعی برسند، بنابراین نقد سینما فراتر از تحلیل ساده و کار بسیار پیچیدهای است.
اکبر نبوی تصریح کرد: سینما هنر جلوت است و سینماگر در ایران به واسطه کارگردانی و فیلمسازی به قدرت و چهره اجتماعی خاصی دست پیدا میکند که اغلب نویسندگان و شاعران ندارند. این جایگاه به شکل ناخودآگاه احساس استغنا ایجاد میکند و ممکن است مانع تلاش برای رسیدن به قلههای بالاتر شود اما یک نویسنده، نقاش و... همواره خود را در جایگاه دانشجویی میداند. در سینمای ایران می توان از فیلمسازانی نام برد که نقدها بر کار او تاثیر مثبت گذاشته باشد.
جلیل اکبری صحت در ادامه درباره تاثیر نقد سینمایی بیان کرد: نقد جریانی است که وقتی در جامعه وجود نداشته باشد فقدان آن را احساس میکنیم. نقد سینما نه صرفا برای تحلیل بلکه برای ثبت حضور فیلم در جامعه اهمیت دارد. حتی اگر سینماگر فکر کند نقدها بیتاثیرند، باز هم روی فیلم و جامعه اثر دارد. دو نوع نقد وجود دارد: آکادمیک و ژورنالیستی. هر نقد، حتی کوتاه و ساده، میتواند قطعهای ادبی و آموزنده باشد که به شکل مستقیم یا غیرمستقیم روی فیلمساز تاثیر میگذارد.
نبوی اظهار کرد: در دهه هفتاد بیشتر درباره فیلمها صحبت میکردیم، حتی نقد شفاهی با حضور خود فیلمساز انجام میشد. از شما می خواهم فضایی را تصور کنید که هیچگونه نقدی وجود ندارد، در فضای فقدان نقد سینما چگونه خواهد بود؟ نقد یک فیلم صرفا برای کارگردان و عوامل نیست، بلکه برای مخاطبان هم نوشته میشود تا نوع نگاه و انتخاب آنها در تماشای فیلم تغییر کند. تجربه نشان داده که نقد میتواند آگاهی عمومی را بالا ببرد.
اکبری صحت تصریح کرد: سینما محملی برای گفتگو درباره مسائل اجتماعی است و نقد فیلم تنها به خود اثر محدود نمیشود. نقد خویشاوندی با فلسفه دارد و منتقد کسی است که می تواند فیلم را محمل حرف زدن درباره یک موضوع انتخاب کند. امروز با گسترش فضای مجازی، هر فرد میتواند منتقد باشد و نقد به یک جریان عمومی تبدیل شده است. خیلی ها میگویند امروزه دیگر منتقد وجود ندارد. من میگویم چرا منتقد وجود دارد اما منتقد متمرکز کمتر شده است.
وی با یادی از اصغر یوسفی نژاد گفت: اصغر خودش منتقد بود و دائم منتقدان را پیگیری می کرد. فیلمنامه «عروسک» دائم دست منتقدان بود و نظر منتقدان روی ایشان تاثیرگذار بود. درباره فیلم «اِو» و «عروسک» نشریات ترک زبان ایرانی و آذربایجان پرونده ویژه تدارک دیدند.
اکبری صحت تصریح کرد: سینمای ایران اتمسفری ساخته که خویشاوند شعر، ادبیات و جامعهشناسی است و بیرون از مرزها بهتر درک میشود. در داخل، به دلیل فقدان عادت به گفتمان، نقدها گاهی آشفته به نظر میرسند و صدای تحلیلی کمتر شنیده میشود، در حالیکه برخی صداها به دلیل بیان متفاوت بیشتر دیده و شنیده میشوند.
صدیق خاطرنشان کرد: زمانی که کار روزنامهنگاری سینماییام را شروع می کردم زنده یاد پرتو مهتدی به من گفتند که رضا یادت باشد که این کلمات روی کاغذ چاپ می شوند و تا آخر عمر مقابل چشمت می ایستند. همچنین سعی کن طوری بنویسی که حتی اگر اسمت پای مطلب نبود همه بفهمند که این جهان بینی و نگاه تو است. وضعیت جهان امروز باعث شده است که نقد مکتوب در ایران تقریبا از بین برود و این اتفاق باعث شده است که تاریخ سینمای ایران نیز دچار خدشه شود.
اکبری صحت عنوان کرد: هم من و هم آقای نبوی مجله داشته ایم. نقد مکتوب به این دلیل از بین رفت زیرا صدای منتقد را نمی شوند. کامبیز کاهه یکی از بهترین منتقدان این کشور بود اما وقتی او را دستگیر کردند دیگر نتوانست کار کند. مجله «فیلم»، «گزارش فیلم»، «فیلم و سینما»، «سینمای نو»، «فرهنگ و سینما» هفته نامه سینما، بانی فیلم. فصلنامه فارابی، فصلنامه هنر و... همه تعطیل شدند که اکثرشان به دلیل فشارها و توقیف شدن ها بود.
نبوی بیان کرد: در ایران کسی با نقد نوشتن نمیتواند زندگی خود را بچرخاند همانطور که یک شاعر نمی تواند با انتشار کتاب امرار معاش کند. زمانی که ما مجله منتشر می کردیم بالاترین حق التحریر را به نویسندگان پرداخت می کردیم زیرا کارشان برای ما حرمت داشت.
وی تاکید کرد: کسی که قلمش را می فروشد از نظر من منتقد و حتی یادداشت نویس هم نیست.
اکبری صحت عنوان کرد: ابتذال کلمه بزرگی است. ما نمی توانیم به جهانی که با ما همسو نیست بگوییم مبتذل است. به فضای مجازی میگویند مبتذل است درحالی که کارکرد بسیاری هم برای مردم دارد. وقتی درباره نقد حرف می زنیم باید این نکته را درنظر بگیریم که نقد یک محصول بینارشته ای جانبی است. اکران فیلم در تاریخ مشخصی آغاز و تمام می شود اما نقد می تواند مدت ها بعد نیز ادامه داشته باشد. «هفت» یکی از جاهایی است که با منتقدان و مدل حرف زدنشان وضعیت نقد را دچار مشکل کرد.
بهروز افخمی تصریح کرد: نقد فیلم بی حیثیت شده است به این دلیل که سینما بی حیثیت شده است. اکنون مخاطبان یک فیلم را در موبایل و درحال راه رفتن تماشا می کنند. در بودجه فیلم ها مبلغی را برای نقد و یادداشت مثبت درنظر می گیرند.
اکبر نبوی عنوان کرد: احکام کلی درباره پدیده های اجتماعی انسانی کار غلطی است. در جهان امروز با بسیاری از پدیده ها شوخی می شود و سینما هم یکی از این پدیده ها است. اتفاقا خود بهروز افخمی یکی از کسانی است که خیلی سینما را شوخی گرفته است به همین دلیل میگوید که نقد و سینما مبتذل شده است. من قبول دارم که در فضای مجازی و برخی مطبوعات نقد و یادداشت های سطحی یا مبتذل منتشر می شود، من قبول دارم اما تمام جریان نقد اینگونه نیست و ما منتقدانی داریم که هنوز شرافت قلمشان را محفوظ نگه داشته اند. همچنین هنوز فیلمسازانی هستند که برای شرافت ذاتی سینما احترام قائل هستند و از طرفی برخی فیلمسازان فقط به جیبشان فکر می کنند.
اکبری صحت اظهار کرد: این بحث را وقتی از زاویه دید مختلف نگاه کنی، معنای متفاوتی پیدا می کند. فیلم ها کوچک نشده اند بلکه مخاطب متفاوت شده و امکان انتخاب بسیار دارد. نقطه قوت سینمای ایران شبیه خودش بودن است اما ما با افتخار سینما را از هالیوود کپی کردیم. ما تقریبا در دهه ۷۰ به فیلم های خوبی رسیدیم که مختص سینمای ایران بود. مثلا فیلم «شوکران» رنگ و بوی سینمای ملی داشت.
بهروز افخمی گفت: مرحوم علیرضا شمرانی اگر الان بود با کدام فیلم سر ذوق می آمد که نقد بنویسد؟
نبوی پاسخ داد: مسلما خیلی کم سر ذوق می آمد. من هم خیلی کم سر ذوق می آیم و این به این معنی نیست که جریان کلی سینما مبتذل شده است.
صدیق تصریح کرد: دو اتفاق مهم که باعث بی صاحب شدن نقد فیلم در ایران شده است برچیده شدن نشریات مکتوب است که همواره یک ریشسفید در آنجا حضور داشت و ساختار نقدها را ویراستاری می کرد. اتفاق دوم این است که در شرایط امروز که فضای مجازی گسترده شده است لزوم تشکیل یک انجمن صنفی نقد فیلم که بتواند مرورنویسی، نقد تحیلی، روزنامه نگاری سینما را تحلیل کند، احساس می شود. منظور من انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی نیست که حدود ۷۰۰ نفر عضو دارد و از روابط عمومی و... در آنجا عضو هستند.
اکبر صحت بیان کرد: آیا کانون کارگردانان می تواند به کارگردانان بگوید که اینگونه فیلم بسازید؟ تعریف ما از انجمن های صنفی باید درست و عینی و مطابق با شرایط کف جامعه باشد. روابط عمومی شغل با احترامی است اما اینکه انجمن منتقدان نتوانسته است به جایگاهی که باید برسد، حرف دیگری است اما فکر نمی کنم مقصر شرایط کنونی باشند.
وی تصریح کرد: ما مشکلات بسیار زیادی در حوزه فرهنگ داریم اما این مشکلات مزیت کشور ما هستند زیرا از مشکل نداشته باشیم فضای گفتگو ایجاد نمی شود. مخاطبان ما باید این گفتگوها را بشنوند.
اکبر نبوی در پایان این میز بیان کرد: توضیه من به منتقدان جوان همواره این است که زمانی که دچار قبض روحی هستید، نقد ننویسید. فکر می کنم بهروز افخمی امروز به شدت دچار قبض روحی بود.
در میز سینمای جهان نیز آرش خوشخو و رامتین شهبازی به نقد و بررسی فیلم «فرمول ۱» (F ۱) پرداختند.
آرش خوشخو در ابتدای این میز گفت: این فیلم مانند فیلم قبلی کوشینسکی فیلمی شخصیت محور و پر از اتفاقات و کش و قوسهای جذاب است ولی روی شخصیت برد پیت می گذرد. برد پیت بعد از یک جدایی می توانست در هالیوود تباه شود ولی با شخصیتی که در فیلم آقای تارانتینو بازی کرد، کاراکتری پیدا کرد و در تمام محافل سینمایی و زندگی بیرون با خود حفظ کرده و این فیلم به نوعی روی این کاراکتر بنا شده است. همین شخصیت در فیلم حادثه را رقم می زند و موفق می شود و در پایان بدون هیچ چشم داشتی صحنه را ترک می کند.
وی ادامه داد: به نظرم در فیلم قبلی نیز این کارگردان با شخصیت تام کروزهم چنین کاری کرده بود. طنز قضیه این جاست که هر دو میانسال محسوب می شوند و هالیوود برای پیدا کردن شخصیتی که جذاب باشد و کاراکتری فرامتن داشته باشد باید به سراغ شخصیت های بالای شصت سال برود. فقدان بازیگر قدرتمند در سینمای آمریکا را احساس می کنیم.
رامتین شهبازی مطرح کرد: چیزی که در این فیلم برای من جالب بود، این بود که الگوی این جنس فیلم های ورزشی را دارد ولی نکته جالب این است که شخصیت بازدارنده این فیلم نسبت به سایر فیلم های این چنینی نقش کمتری دارد. شما فکر می کنید شخصیتی که قرار است به اعتلا برسد یک کاراکتر خاص است، ولی برخلاف تصور ابتدایی ما چیز دیگری رقم می خورد. به نوعی انگار توجه ما را به یک شخصیت جلب می کند و درنهایت ما را به سمت دیگری سوق می دهد.
آرش خوشخو درباره صحنه های ضعیف این فیلم بیان کرد: به نظر می رسد هر زمان فیلم روی شخصیت سیاه پوست می رود کارگردان تمام قریحه خود را از دست می دهد. صحنه های ضعیف فیلم برای این شخصیت و مادر او است.
شهبازی گفت: نکته جذاب این است که به نظر جایی که باید روی راننده سیاه پوست سرمایه گذاری کند قدری کم رمق است. زحمت داستان روی برد پیت بیشتر از شخصیت دیگر است. نکته جالب و قابل توجه این است که فدراسیون اتوموبیلرانی با آن ها همراهی کرده و مسابقات رالی واقعی در اختیار آن ها گذاشته و کارگردان خیلی خوب این ها را با داستان خود همسان کرده و به آن وجه دراماتیک داده است. نکته دیگر این است که داستان در اینجا روی دو شخصیت متمرکز است و خیلی از این فضا بیرون نمی رود. نویسنده و کارگردان این ریسک را پذیرفته اند و داستان را به چنین چیزی محدود کرده اند.
بهروز افخمی درباره این فیلم گفت: این فیلم سینمای خالص است و مخاطب با ترکیب خیلی خوب مواجه می شود.
خوشخو درباره شباهت این فیلم به وسترن گفت: فیلم بسیار شمایل وسترن دارد.
رامتین شهبازی نیز در همین رابطه گفت: دقیقا با شما موافق هستم. جنس قهرمان سازی نیز مانند فیلم های وسترن است. شمایل اسطوره ای که به کاراکتر اصلی داده نیز در همین راستا شکل گرفته است. در این فیلم ما حتی با سفر قهرمان مواجه هستیم که اتفاقا روی خود قهرمان تاکید نشده و این بسیار جذاب است.
آرش خوشخو درباره نکات قابل توجه این فیلم گفت: هانس زیمر موسیقیدان محبوب همه ما است و ایشان را با فیلم «گلادیاتور» شناخته ام و حضورش در این فیلم بسیار ارزشمند است. نکته جالب دیگر این فیلم این است که نکات بسیار جذابی درباره خود فرمول یک به ما داد.
امیرقادری با اضافه شدن به این میز درباره این فیلم مطرح کرد: فیلم تا دقیقه ۱۳۰ همان در سطح «تاپ گان» است. من طرفدار کلیشه ناب در سینما هستم ولی در این فیلم قابل پیش بینی است. اگر فیلم «آخرین قهرمان» را دیده باشید فیلم هایی هستند که تا دقایق پایینی شما را بیشتر نگه می دارند. از دقیقه ۱۳۰ به یکباره سطح شخصیت پردازی فیلم تغییر می کند. اوج فیلم جایی بود که من را در پایان غافلگیر کرد. به یکباره سطح فیلم بالا می رود. اگر در همین فیلم کسی به غیر از برد پیت بازی می کرد چیز متفاوتی به دست می آمد.
در پایان این میز رامتین شهبازی درباره خاویر باردم توضیح داد: خاویر باردم در این فیلم نشان می دهد که چقدر نقش دوم خوبی است. همه چیز آن به اندازه است.
این قسمت از برنامه «هفت» به مرحوم علی حاتمی تقدیم شد.
ارسال دیدگاه