در سیوهفتمین جلسه رسیدگی به اتهامات منافقین چه گذشت؟
تهران (پانا) - سی و هفتمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات سازمان مجاهدین خلق در تایخ ۲۸ مردادماه برگزار شد.

قاضی دهقانی در ابتدا در تشریح دستاوردهای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه گفت: این دوران حکایت از یک راز بزرگ به نام تولد یک ملت دارد.حافظه تاریخی ملت ایران هنوز فراموش نکرده است که برخی از ایرانیان در کسوت نخستوزیران، با دوری از ریشههای ملی و تن دادن به کارگزاری بیگانگان، در یادداشتهای خود با دریغ و حسرت از فقدان ملت سخن میگفتند. وی ادامه داد: در روزگاری که این سرزمین جولانگاه بیگانگان بود، دولتمردان آن زمان مردم ایران را متهم میکردند که در خواب غفلت به سر میبرند و منافع ملی خود را نمیشناسند. آنان در نوشتههای خود مدعی بودند که ایران ملت و افکار عمومی ندارد و اگر داشت، به چنین روزگاری نمیافتاد و همه مقاصد آنان محقق میشد.
قاضی دهقانی در تبیین نگاه تاریخی به ملت ایران گفت: برخی از کسانی که خود را سیاستمداران این مرز و بوم میدانستند و نسل در نسل بر مسند قدرت بودند، سالها از بیملتی گله میکردند؛ در حالی که اساساً ملت را نشناخته بودند. حتی برخی اندیشمندان ایرانی که در کنج زندانهای استبداد و خفقان روزگار میگذراندند، از فقدان ملت ایران نالیدند. وی ادامه داد: با نگاهی به تاریخ معاصر، میبینیم که در یکی از تلخترین رویدادهای ملت ایران، کودتایی که با فتوای مرجع بزرگ دینی همراه شد، همچون آذرخشی چهار ستون انگلستان را لرزاند، اما به سرعت خاموش شد. همان تجربه اما زمینهساز انقلاب مشروطیت شد؛ انقلابی که با نفوذ نامحرمان در اتاق فرماندهی، از مسیر خود منحرف شد و حتی مرجع آن نهضت را در میدان شهر به دار آویختند.
وی افزود: نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز با اتکای به دین مردم به صحنه آمد، اما با اعتماد به بیگانگان و فاصله گرفتن از مرجعیت دینی، سرنوشتی تلخ یافت و مردم دچار افسردگی و سرخوردگی شدند. با این حال تقدیر ملت ایران چیز دیگری بود؛ واقعه عظیم سال ۵۷ حکایت از تولد واقعی ملت ایران داشت. این رخداد نه بر اثر تصادف، بلکه نتیجه نوع اندیشه و زیست تاریخی ایرانیان بود؛ همانند کوه آتشفشانی که پس از سالها خاموشی، خروشید و ملتی بزرگ و قدرتمند را به صحنه آورد. قاضی دهقانی بیان کرد: انقلاب اسلامی ۵۷ نقطه عطفی بود که مردم ایران را به معنای واقعی به ملت ایران بدل کرد. اگرچه زندگی در این سرزمین برای ما محسوس است، اما تعریف و درک آن آسان نیست؛ چراکه در طول تاریخ، هر آنچه با ایران و ایرانی گره خورده، جهانیان را به شگفتی واداشته است. این ملت، پیوندی عاشقانه با خاک خود و با خداوند دارد؛ ملتی که هم حاضر به فداکاری برای وطن است و هم در مسیر قرب الهی شهادت را میپذیرد. وی با اشاره به سخنان اقبال لاهوری، فیلسوف و ادیب پاکستانی، یادآور شد: آنچه اقبال در وصف ایرانیان سرود، حکایت از روحیه آزادیخواهی و مقاومت این ملت دارد؛ او مردی را دیده بود که قادر است زنجیر غلامان را بشکند، و این همان حقیقتی است که از پس زندانهای استبداد و تاریخ پرفراز و نشیب ایران سر برآورد.
قاضی دهقانی گفت: ملت ایران کهنبنیاد است؛ این حقیقت در متون کهن ایرانی و آثار و اندیشههای نامداران شیعه بهخوبی آشکار است. آنچه این سرزمین باستانی را به هم پیوند زد، آرمانهای آسمانی و ریشههای تمدنی دیرینه بود. وی افزود: دشمنان در خیال خام خود تصور میکردند این کشور ملت ندارد و میتوان در چهار یا پنج روز کار آن را یکسره کرد؛ اما امروز ایران از سال ۵۷ به بعد راز تولد یک ملت را فاش کرده است. آذرخشی در این سرزمین کهن پدید آمد که نهتنها در هشت سال دفاع مقدس، بلکه در دفاع ۱۲ روزه نیز دشمنان را مأیوس ساخت. وی ادامه داد: ملت ایران با وجود تمام مشکلات، نشان داد که ملتی بیدار و استوار است؛ رازی سر به مهر که پس از انقلاب اسلامی آشکار شد و همه دشمنان را حتی در جنگی بهسان جنگ احزاب، ناامید کرد. این ملت بزرگ، دست هر بیگانهای را از خاک خود کوتاه خواهد کرد و نشان داده که با همه کاستیها، در دفاع از سرزمین و آرمانهایش استوار ایستاده است.
قاضی دهقانی بیان کرد: امروز مصادف با یکی از تلخترین رویدادهای تاریخی این کشور است؛ روزگاری که دشمنان گمان میکردند ایران ملتی ندارد. اما تجربه انقلاب ۵۷ و پس از آن، نشان داد که ملت ایران تولد یافته و بیدار است. ملتی که با پیوندی عمیق با ریشههای تاریخی و دینی خود، به تمامی جوانان و مردم این سرزمین امید میدهد که آینده را با اقتدار رقم بزنند.
حجتالاسلاموالمسلمین مداح، وکیل شکات، در جایگاه قرار گرفت و اظهار کرد: در جلسه گذشته نسبت به عنوان اتهام همکاری با دول متخاصم در ارتباط سازمان منافقین با رژیم صهیونیستی و تبعات آن از جمله اعدام، مطالبی از جانب موکلین خودم که خانواده شهدای هستهای هستند، مطرح شد. موضوع نقش سازمان منافقین در جاسوسی، نشر و تخلیه اطلاعات و همچنین مباشرت در ترور شهدای هستهای نیز مورد تأکید قرار گرفت. وی افزود: مسئلهای که ممکن است ایجاد شبهه کند، این است که آیا اسرائیل که ما اساساً آن را به رسمیت نمیشناسیم و از نظر ما دولت محسوب نمیشود، میتواند مصداق دولت متخاصم باشد یا خیر؟ پاسخ من به استناد ماده ۵۸ قانون مجازات اسلامی (کتاب پنجم تعزیرات) این است که قانونگذار تصریح کرده هر کس یا گروهی با دول خارجی متخاصم به هر نحو علیه جمهوری اسلامی همکاری کند، در صورتی که محارب شناخته نشود، به یک تا ده سال حبس محکوم خواهد شد. بنابراین، موضوع جرم «دول خارجی متخاصم» است و مراد از آن، دولتی است که علیه امنیت ملی یا امنیت عمومی اقدام کند.
مداح ادامه داد: برخی حقوقدانان واژه دولت را تنها ناظر بر کشورهایی میدانند که ما آنها را به رسمیت شناختهایم، اما این برداشت ناقص است. دولت متخاصم دارای دو معناست: نخست، معنای مضیّق که دولت را صرفاً دولتی میداند که ما به رسمیت بشناسیم و هماکنون با ما در جنگ باشد. دوم، معنای موسع که شامل هر دولتی است چه ما آن را به رسمیت بشناسیم یا نه، و همین که علیه امنیت ملی ما اقدام کند، از جمله تحریم سیاسی، تحریم اقتصادی یا هر نوع دشمنی دیگر، مصداق دولت متخاصم خواهد بود. وکیل شکات با اشاره به مبانی فقهی و اصولی توضیح داد: برای فهم درست از مراد قانونگذار باید به عرف و تعریف قانونی مراجعه کنیم. در ماده ۲۵ قانون مجازات نیروهای مسلح مصوب ۱۳۸۲، دشمن اعم از اشرار، گروهها و دولتهایی معرفی شده که یا با جمهوری اسلامی در حال جنگاند، یا قصد براندازی دارند، یا اقداماتشان بر ضد امنیت ملی است. بنابراین، قانونگذار صراحتاً دایره مصادیق دشمن را فراتر از جنگ مسلحانه بالفعل دانسته است.
وکیل شکات خاطرنشان کرد: عنوان دولت متخاصم یک عنوان عام است و هم جنگ مسلحانه بالفعل و هم اقدامات سیاسی، اقتصادی و امنیتی علیه جمهوری اسلامی را شامل میشود. بر این اساس، رژیم صهیونیستی با وجود اینکه از سوی جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته نشده، به دلیل اقدامات خصمانه علیه امنیت ملی و مباشرت در ترور دانشمندان هستهای، مصداق بارز دولت متخاصم به شمار میآید.
مداح ادامه داد: از دادگاه یک سوال دارم چرا این دادگاه بعد از ۴۰ سال برگزار شده است. این دادگاه به وسعت تمام مردم ایران است. از تمام ایران موکل دارم و در سراسر ایران صدمهدیدگان این سازمان تروریستی وجود دارد. این گروهک ۴ دهه علیه مردم ایران جنایت انجام داده است و این دادگاه بزرگترین دادگاه در سده اخیر کشور است. این دادگاه به قتل بیش از ۱۷ هزار نفر رسیدگی میکند. این دادگاه به جنایات افرادی رسیدگی میکند که علیه مردم خودش جنایت کرده و اسلحه کشیده است. این پرونده ۱۰۶ متهم دارد که هر کدام بیش از ۱۵ عنوان اتهامی دارند. شهود این پرونده میخواهند در دادگاه صحبت کنند.
وی ادامه داد: موکلان بنده شنیدهاند که برخی میخواهند این دادگاه سریعتر تمام شود. از دادگاه درخواست دارم اجازه دهد موکلانم در دادگاه صحبت کنند. اثر این دادگاه این است که گروهک منافقین یک روز قبل از جنگ رژیم صهیونیستی بیانیهای در حمایت از این رژیم و کشتار دانشمندان هستهای منتشر کرد. یک روز بعد از جنگ زمانی که این گروهک تروریستی دید مردم پشت نظام هستند، بیانیه را حذف کرد.
مداح اظهار داشت: با توجه به اینکه در جلسه قبل این بیانیه را در دادگاه قرائت کردیم، سازمان منافقین مجبور شد تا دوباره این بیانیه را منتشر کند و این اوج انفعال سازمان است و مجبور شد مجدد فراخوانی را که نسبت به تظاهرات و تجمعاتی که در زندان اوین است را منتشر نماید.
وی با اشاره به محتوای بیانیه یادشده گفت: به محض اینکه اسرائیل زندان اوین را برخلاف قوانین بین المللی مورد حمله قرار داد، آنها در حمایت از رژیم صهیونیستی و در حالی که کاملا با هم هماهنگ بودند و قرار بود اسرائیل حملهای را آغاز کند و سازمان منافقین نیز با درخواست اغتشاش و آشوب کردن در شهرها و انجام ترورها داخل را برهم بریزد که این همان کاری بود که در دهه ۶۰ رقم زدند، اما این بار هرچه فراخوان دادند، مردم ایران مانند همان دهه ۶۰ پاسخ منفی دادند و بر دهان منافقین زدند.
مداح در خصوص بیانیه اولی که یک روز قبل از شروع جنگ منشتر شده بود، اضافه کرد: این بیانیه مسعود رجوی است که در ۲۲ خرداد ۱۴۰۴ منتشر شد و در جلسه قبل آن را قرائت کردم و در آن آمده که پس از ۲۰ سال تاخیر و مماشات و این پا و آن پا کردن، رژیم به تله افتاد و کلان ضربه و شکستی دیگر در استراتژی تضمین بقای دیکتاتوری دینی با بمب اتمی پس از ۱۳۳ رشته افشای تاسیسات و تجهیزات پنهان اتمی و موشکی رژیم در کارزار ۳۴ سال گذشته بوده که به پشتوانه قیام و خلق قهرمان و شورشگران آزادی ستان تکرار میکنیم.
وی ادامه داد: پس از جلسه قبل، متهم ردیف اول این بیانیه را مجدد منتشر کرده که تاکنون این امر سابقه نداشته است و برای اولین بار این منافقین به قدری منفعل شدهاند که بعد از انتشار این بیانیه دچار تناقضی شدهاند و مجبور شدند، هرگونه ارتباطی با انرژی هستهای و رژیم صهیونیستی را به طور قطع انکار کنند و این موضوع را هم بیانیه دادند و در آن گفته شد که نسبت دادن قتل متخصص اتمی رژیم به سازمان مجاهدین خلق به طور مطلق دروغ است.
مداح بیان کرد: در این راستا استناد میکنم به صحبتهای مریم رجوی در پارلمان اروپا که گفته بود این جنگ آغاز فصل جدید است و جنگ اصلی که از ۴۴ سال پیش و دقیقا از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ در جریان است و اینکه سیاست غرب به جای مماشات باید سرنگونی رژیم ایران باشد و در رابطه با صنعت هستهای میگوید که ضمن استقبال از قطعنامه جدید شورای حکام، بار دیگر برضرورت فعال بودن فوری مکانیزم ماشه و جمع کردن تاسیسات اتمی ایران تاکید میکنیم.
وی با اشاره به اظهاراتی که کارشناس در جلسه قبل مطرح کرده بود، گفت: سازمان به نقش خود در قتل و ترور دانشمندان هستهای اعتراف میکند. به عنوان مثال بعد از شهادت شهید شهریاری، سازمان مجاهدین خلق به صراحت در سایت خود این موضوع را اعلام میکند که نقش شهریاری در برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران پیش از این بارها توسط ما (منافقین) افشا شده است.
مداح گفت: منافقین نقش موثر در افشای اطلاعات و ترور شهید شهریاری داشتند. روزنامه «تایمز آو اسرائیل» که حدود دو هفته قبل منتشر شده است، نوشته است که منافقین از سالها پیش در مورد صنعت هستهای ایران نسبت به جمعآوری و فروش اطلاعات ایران و ترور دانشمندان ایران نقش داشتند. این سازمان پیمانکار برای یک گروه بزرگتر به نام رژیم صهیونیستی هستند.
وی افزود: یک روز گروهک تروریستی منافقین مستقیما دست به ترور میزد، یک روز با صدام همکاری داشت و امروز به عنوان پیمانکار رژیم صهیونیستی کار میکند.
قاضی در ادامه گفت: با توجه به تعداد بالای شکات و ۱۰۶ متهم پرونده، اگر قرار باشد برای هر کدام از متهمان یک جلسه دادگاه در نظر بگیریم و اظهارات خانواده شهدا و کارشناسان را گوش دهیم، دادگاه با صبر این کار را انجام میدهد و هر مقدار که زمان نیاز باشد، دادگاه این زمان را در نظر میگیرد و اجازه نخواهد داد از حقوق شکات چیزی کم شود.
سپس نزهت شبان آزاد همسر شهید فریدون عباسی دوانی دانشمند هستهای که در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه به شهادت رسید، در جایگاه حاضر شد و اظهار کرد: بنده دوبار به همراه همسرم هدف ترور رژیم صهیونیستی قرار گرفتم. روز ۲۳ خرداد حوالی اذان صبح بود که صدای مهیبی شنیدم. پس از سه انفجار موشکی احساس کردم که بین زمین و آسمان معلق هستم. حدود یک ساعت زیر آوار بودم و به طرز معجزه آسایی زنده ماندم.
وی افزود: همسرم با موج انفجار از طبقه سیزدهم به داخل خیابان پرتاب شده بود و به شهادت رسید. بار اول که رژیم صهیونیستی اقدام به ترور همسرم کرد (۱۵ سال قبل)، علیه رژیم صهیونیستی، منافقین و دولت آمریکا طرح شکایت کردیم چرا که اسرائیل رسما مسئولیت این ترور را بر عهده گرفته بود. در آن زمان زندگی ما به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و من و همسرم برای امنیت بیشتر مجبور شدیم محل کار خود را از هم جدا کنیم. اما این بار در منزل شخصی خود دچار حمله شدیم. تجاوز به حریم خصوصی منزل افراد به هیچ عنوان پذیرفته نیست و به آن شکایت دارم.
قاضی سوال کرد: نتیجه شکایت اول شما به کجا رسید؟
همسر شهید عباسی پاسخ داد: این شکایت همچنان در جریان است و تاکنون نتیجهای به ما اعلام نشده است.
قاضی پرسید: شغل همسر شما چه بود؟
نزهت شبان آزاد پاسخ داد: همسرم عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی و استاد تمام دانشکده مهندسی هستهای این دانشگاه بودند. قبلا هم معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی بودند. خودم هم در معاونت پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی مشغول به کار بودم.
قاضی دهقانی گفت: واقعه ترور اول و دوم شما و همسرتان را برای دادگاه توضیح دهید.
همسر شهید فریدون عباسی بیان کرد: ترور اول در سال ۱۳۸۹ و در هشتم آذر ماه رخ داد. ترور دوم نیز در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه و در ۲۳ خردادماه ۱۴۰۴ اتفاق افتاد. در این حمله سر و بدنم زیر آوار ساختمان گیر کرده بود و توانستم سرم را از زیر آوار خارج کنم. در تاریکی مطلق شب و در فضای بین طبقات معلق مانده بودم و دستم که زیر آوار گیر کرده بود مرا نگه داشته بود و چون موقعیت بسیار خطرناکی بود نیروهای امدادی به وسیله طناب مرا بالا کشیدند.
قاضی سوال کرد: آیا در ساختمان محل زندگی شما شخص دیگری به شهادت رسید؟
همسر شهید عباسی پاسخ داد: بله. در طبقه پایینی منزل ما یک نفر آقا به شهادت رسیدند. همسایه ما بازنشسته بودند و همسر ایشان هم معلم بودند.
قاضی دوباره پرسید: آیا قبلا هم همسرتان تهدید به ترور شده بودند؟
همسر شهید عباسی گفت: بله. همسرم بارها و بارها توسط اسرائیل تهدید به ترور شده بودند. این تهدیدها به حدی زیاد بود که همسرم به من آموزش داده بود چگونه به آنها پاسخ بگویم. بارها و بارها با من تماس گرفته بودند و قصد داشتند اطلاعاتی را از همسرم کسب کنند اما طبق آموزشهایی که از همسرم دیده بودم متوجه این تماسها بودم و بدون ترس و استرس تماس را قطع میکردم.
وی افزود: البته ۱۵ سال قبل زمانی که به ماشین من و همسرم بمب چسباندند متوجه حساسیت کار ایشان شدم و همیشه سعی میکردم موارد امنیتی را رعایت کنم. روزی که ترور اول رخ داد در محل میدان شهید شهریاری در حال عزیمت به محل کار بودیم که یک موتوری، بمبی را به درب سمت راننده خودرو چسباند و ما صدای برخورد با بدنه ماشین را شنیدیم اما راننده موتور به نشانه عذرخواهی دست خود را بلند کرد تا ما فکر کنیم تصادفی ضربه خورده اما همسرم چون سالها در جنگ ۸ ساله تحمیلی حضور داشت و خیلی هشیار بود از داخل آینه، بمب و آنتن آن را دیده بود.
همسر شهید عباسی در خصوص شرایط زندگی پس از این واقعه توضیح داد: ما مجبور شدیم که وجود محافظین را که خدا خیرشان دهد همیشه در زندگی و حتی در سفرها و حتی در مسیر های کوچک داشته باشیم و هیچ وقت نتوانستیم به صورت یک زوج به سفر برویم. تمام مسافرتهای حج و کربلا را به صورت تنها میرفتیم و ایشان به دلایل امنیتی همراه من نبودند و سعی میکردیم بچهها رو دور نگه داریم، اما آنها هم در آن تصادف صدمه دیدند.
وی درباره نحوه شهادت همسرش گفت: آن طوری که توانستم یک طرف صورتشان دیدم، به نظرم خیلی شبیه آن زمانی بود که عکسی از روز آزادی خرمشهر گرفته بودند و که آن عکس بسیار پر گرد و غبار بود و خیلی خسته به نظر میرسیدند و همان لحظه برای من تداعی شد و فکر کردم که صورتشان سالم است و به محافظ گفتم که احساس میکنم که این نوید پیروزی ما در این جنگ است و نتیجه خوبی دارد و صورت ایشان دقیقا مثل زمان پیروزی در خرمشهر است و آن را به فال نیک گرفتم. البته محافظ به بنده گفت که خیلی هم صورت ایشان خوب نبود و شما خوب نگاه نکردید و پشت گردنش یک ترکش بزرگی خورده بود و بر اثر موج انفجار از سیزده طبقه به خیابان پرت شده بودند، تمام استخوانهایش خرد شده بود و محافظ میگفتند که زمانی که در حال شستشوی جسد ایشان بودیم، از گوش هایشان خون میآمد و انگار تمام خون بدنشان در حال خارج شدن بود که به خاطر ضربه شدید بود.
همسر شهید عباسی ادامه داد: در آن روز سه موشک به منزل ما اصابت کرد و من به مدت ۱ ساعت و نیم زیر آوار بودم. من از هر کسی که حقی را به اسرائیل بدهد و بخواهد این رژیم را توجیح کند شکایت دارم.
همسر شهید در انتها گفت: با توجه به این گستاخی که رژیم صهیونیستی و آمریکا در دفاع از آن دارد و اینکه رسانههای دنیا فقط گزارش میکنند و عکس العملی نشان نمیدهند، نمیدانم که چقدر صدای ما به دنیا میرسد و با این وجود میگویم که نور یک کرم شب تاب هم یک نوری حساب میشود و ما باید در همه جا شکایت کنیم و فریاد بکشیم و از دادگاه هم تشکر میکنم که این موضوع را پیگیری میکند و انشاالله این قضیه در تاریخ ثبت میشود و دنیا هم از خواب غفلت بیدار میشود.
محمدی وکیل متهمین و سازمان مجاهدین خلق گفت: وکیل شکات در دفعه قبل دوبار از واژه اسرائیل استفاده کردند که مورد اعتراض قرار گرفت و این واژه را در فرهنگ لغات نداریم همچنین اصرار بر همکاری بر دولتهای متخاصم دارند و سوال کردند که آیا ما این را به عنوان دولت میشناسیم؟ ایشان امروز در توجیه ایراد این اتهام، دولت را تعریف کردند و بیشتر بر روی متخاصم رفتند که فعلا بر روی آن بحثی نداریم و صحبت ما دولت است.
وی ادامه داد: وکیل شکات گفتنند که یک تعریف مضیق داریم و یک تعریف موسع که در نظام کیفری ما، ایشان امروز نه تنها تعریف موسع را پذیرفت بلکه پا را فراتر گذاشت و تعریف عام را هم پذیرفت که عموم به آن دولت میگوید. ما سرزمین آن را فلسطین میدانیم و حکومت آنها را غاصب میشناسیم و با فرض اینکه در آنجا حاکمیتی وجود داشته باشد و در فرمایش مقام معظم رهبری نیز از همین واژه استفاده شده بود، قانونی نمیدانیم ولی در خصوص الحاق ایشان بر روی واژه اسرائیل و شناختن کشور اسرائیل به عنوان یک کشور، بنده به شدت معترض هستم.
وکیل شکات در پاسخ به اظهارات وکیل برخی از متهمین پرونده اظهار کرد: اساسا بنده در تعریف دولت درست است که تعریف مضیقی را گفتم، اما این نکته را هم اشاره کردم که هیچ حقوق دانی قائل بر این معنای مضیق بر دولت متخاصم نشده است و در معنای موسع هم دو قول وجود دارد که بحث تخاصم را همه به یک معنا گرفتهاند اعم از یک جنگ بالفعل، اما در نقش و واژه دولت محل اختلاف شده که آیا دولت اعم است از دولتی که ما آن را به رسمیت بشناسیم یا خیر و یا صرفا دولتی است که ما به رسمیت بشناسیم که به طور مفصل درباره آن صحبت نمودم و در لایحه تقدیمی هم مستندات آن ارائه شد که هم با مبانی اصولی، هم با رویه قضایی و هم با منشور حقوق دانان، دولت را به معنای سه مولفه حکومت، جمعیت و قلمرو گرفتهاند و اعم از این میدانند که آن را به رسمیت بشناسیم یا نشناسیم.
وی بیان کرد: ما با سازمان و گروهی طرف هستیم که اتفاقا جنایات آن خیلی شبیه جنایات رژیم صهیونیستی است و هر دو بچه کشی انجام میدهند و هر دو در آتش زدن و بمباران مردم نقش دارند. حمله به بیمارستان، محلههای مسکونی، مدرسه، کشتن معلم در مدرسه و سوء استفاده از زنان و کودکان همگی جنایاتی است که سازمان منافقین انجام داده است و امروز همین گروهک تروریستی در حال همکاری با باند تبهکار رژیم صهیونیستی در کشتار مردم ایران میباشد. بنده تقاضا دارم در راستای تبیین همکاری گروهک تروریستی منافقین با رژیم صهیونیستی یکی از اعضای جدا شده به بنام آقای عیسی آزاده به صورت مجازی ایراد شهادت کنند.
عیسی آزاده از اعضای جداشده گروهک تروریستی منافقین به عنوان شاهد در خصوص همکاری با تشکیلات تروریستی رجوی با رژیم کودک کش اسرائیل و سازمان سیا گفت: مشاهداتی را شخصا در سال ۲۰۰۳ و پس از سقوط دیکتاوری صدام شاهد بودم و در رابطه با همکاری منافقین با سازمانهای جاسوسی و سرویسهای اطلاعاتی سایر کشورها اطلاعاتی دارم. در سال ۲۰۰۳ به عنوان یکی از مسئولین ستاد آموزش در اشرف حضور داشتم و در یک دانشگاهی که در آنجا بود و با سوء استفاده از نام کشور عزیزمان نام آن را ایران گذاشته بودند و بنده در آنجا تدریس میکردم.
وی ادامه داد: بعد از حدود ۳ ماه از سقوط صدام که آمریکا کاملا بر عراق مسلط شد، طبعا قرارگاه اشرف هم قبلا تحت کنترل سازمان اطلاعات و امنیت صدام بود، تحت کنترل صاحب خانه جدید یعنی آمریکا قرار گرفت. ستاد ما در جایی بود که به آن ترددی صورت نمیگرفت و کاملا حصارکشی شده بود و افراد خاصی به آن رفت و آمد داشتند و یک روز در جلوی مقر ما متوجه شدم که تعدادی کانتینر مستقر کردند و یک مقری را در آنجا با تمام تجهیزات و به طور کامل تاسیس کردند.
عیسی آزاده افزود: آمریکاییها برای بازدید میآمدند و یکسری تجهیزات نصب میکردند تا اینکه دیدم افراد ستاد اطلاعات را که همگی را میشناسم و اسامی آنها را اعلام خواهم کرد، با تعدادی وانتهای هایلوکس وارد این مقرر شدند و که در عقب وانتها پر از تجهیزات و محمولههایی بود و افرادی که این محمولهها را منتقل میکردند عبارتند از حسن نظامالدینی، غلامرضای قهرمانی از ستاد مرکزی اطلاعات، احمد واقف یا همان مهدی براعی، خلیل موعد چی و سعید مهدوی به عنوان مترجم، زهره اخیانی، مهدی حاجی نژاد به عنوان مسئول ستاد اطلاعات و چند نفر دیگر از نفرات پایین رده همان ستاد که زونکنها و کارتنهای CD، کتاب و ... را حمل میکردند.
وی خاطر نشان ساخت: این کار به دستور شخص رجوی و کنترل مریم قجر صورت میگرفت و مسئولیت نظارت بر این کار توسط جانشین وقت رجوی در عراق مژگان پارسایی انجام میگرفت. این افراد اکثرا از دوستان من بودند و از یکی از آنها که ناراضی هم بود موضوع را پرسیدم که متوجه شدیم هر آنچه را که در آن سالها جمعآوری کرده بودیم اعم از شنودها، تخلیههای تلفنی از عمق ایران، اسناد مرتبط با سازماندهی نظامی، نقشهها و ... را دستور دادند که به آمریکاییها تحویل دهیم.
عیسی آزاده گفت: زمانی که آمریکاییها عراق را گرفتند، شرط حفاظت از منافقین را اینگونه عنوان نمودند که باید هر سندی که از زمان قبل و بعد از انقلاب دارید را باید بدون کم و کاست در اختیار ما قرار دهید. در زمان جنگ آمریکا با صدام حسین، رجوی دستوری صادر کرد مبنی بر اینکه تمام مسئولین در تمام بیابانها و اطراف برگردید و هر وقت یک آمریکاییها را دیدید، در برابر آن سجده و تعظیم کنید و بگویید که ما با شما جنگی نداریم و ما را بمباران نکنید و این تبادل اطلاعات حدودا ۳ هفته طول کشید.
عیسی آزاده افزود: در نتیجه مشخص شد که آن اطلاعاتی که توسط این جریان منافقین جمعآوری شده بود تماما در اختیار آمریکا و اسرائیل گذاشته شد. در یک روز ما به یک مقری به نام ذاکری رفتیم که در آن جا چندین ستاد بود و، چون در مقابل آن جا دژبان وجود داشت، کسی نمیتوانست به آنجا تردد کند. در آنجا به ما گفته شد که هرچه را که داشتیم در اختیار آمریکا و اسرائیل گذاشتیم، اما قبل از آن رجوی دستور داده بود که از کلیه مدارک یک نسخه کپی بگیرید و از طریق کردستان عراق و از طریق نیروهای بارزانی توانسته از کشور خارج کنیم و به سمت اردن و احتمالا از آنجا به سمت اروپا برده شد و این آن چیزی بود که خودم شاهد رخداد آن بودم.
وی اظهار داشت: البته قبل از سال ۱۹۹۰ میلادی یک رابطه خیلی بی مسمایی در تشکیلات وجود داشت که برادر بزرگ ما در جهاد و مبارزه فلسطینیها و به خصوص عرفات بودند، اما بعد از ۱۹۹۰ کلا رویکرد نسبت به فلسطین تغییر کرد و بهانه رجوی این بود که، چون یاسر عرفات ازدواج کرده و از مبارزه دست کشید، دیگر به عنوان یک سازمان مشروع و انقلابی از نظر ما محسوب نمیشوند.
عیسی آزاده در خصوص اظهارات یکی از کارشناسان در جلسه قبلی دادگاه گفت: بنده نیز این حرف را تایید میکنم یکی ارتباطات موساد با تشکیلات رجوی در سال ۲۰۰۲ صورت گرفته است و در آن سال تمام لشکر آمریکا و متحدانش برای سرنگونی صدام کاملا تجهیز شده بودند و منتظر فرصتی بودند که در سال ۲۰۰۳ اتفاق افتاد. برای رجوی مسلم شده بود که ارباب اصلی او یعنی صدام حسین رفتنی است و براین اساس به سراغ اسرائیلیها رفته بود و یا برعکس، اما در سال ۲۰۰۳ خودم شاهد بودم که یک تیم ۴ نفره متشکل از آمریکاییها و اسرائیلیها کلیه اسناد و مدارک را بردند و به عنوان کسی که در این تشکیلات با خیلی از مسائل جزئیات پشت پرده آشنا هستم به یقین میگویم که خیلی از جنایاتی را که اسرائیل در کشور ما انجام داد مربوط به اطلاعاتی است که این گروهک در اختیار رژیم کودک کش اسرائیل قرار داده بود. در سال ۲۰۰۳ خودم از تعدادی از افراد اپوزیسیون در خارج از کشور شنیدم که همین فرد جنایتکار نتانیاهو به آنها اعلام کرده بود که مقداری از اطلاعات مرتبط با موضوع هستهای ایران را در اختیار دارد.
ارسال دیدگاه