روایتی از جاماندگان اربعین در قائمشهر

قائمشهر (پانا) - در پیاده‌روی جاماندگان اربعین، نه شن‌های نجف زیر پا بود و نه آفتاب کربلا بر چهره‌؛ اما اشک‌ها، دعاها و فریادهای «یاحسین» همانی بود که دوربین‌ها هرگز ثبتش نمی‌کنند.

کد مطلب: ۱۵۹۶۵۴۲
لینک کوتاه کپی شد
روایتی از جاماندگان اربعین در قائمشهر

چه‌طور می‌شود هزاران کیلومتر از کربلا دور باشی، اما صدای پای زائران را در خیابان‌های شهر خودت بشنوی؟

در صبح روز اربعین، پیاده‌روی جاماندگان صحنه‌ای بود که این سوال را در ذهنم زنده کرد؛ منِ پانزده ساله، با کوله‌باری از حسرت جاماندگی، ایستاده بودم و تماشا می‌کردم که چگونه مردم شهرم به کاروانی از عشق تبدیل می‌شوند.  

باران نم‌نم می‌زد که جاماندگان حرکت کردند. پیرمردی با عصا، دستش را روی سینه‌اش گذاشته بود و آرام می‌گفت:«حسین‌جان، امسال پاهایم مرا یاری نکرد؛ اما دلم آن‌جاست.» صدای زمزمه‌  ذکرها در هوا می‌پیچید، انگار پروانه‌هایی نامرئی بر شانه‌هایمان نشسته‌اند.   

ناگهان صدای گریه‌ی زنی از پشت سر بلند شد. خاک کربلا را از جیبش درآورد و روی پیشانی بچه‌اش مالید. مردم دورش حلقه زدند. پیرمردی جلو آمد و گفت: «دخترم! گریه نکن، همین که دلت اینجاست، یعنی تو هم زائر حسینی.» اشک‌ها مثل باران پاییزی بر گونه‌ها جاری شد.

در مسیر برگشت، نوجوانی را دیدم که کفش‌هایش را در آورده و پابرهنه راه می‌رفت. کنارش ایستادم. نگاهش پر از سوال بود. گفتم: «چرا پابرهنه؟» پاسخ داد:«می‌خواهم درد پای زائران کربلا را حس کنم. شاید این‌طور آقا راضی‌تر باشد.» آن لحظه فهمیدم اربعین فقط یک مکان نیست؛ یک حالت است که در ساده‌ترین چیزها خودش را نشان می‌دهد.  

با خودم گفتم: یادت باشد امروز جاماندگان اربعین ثابت کردند که فاصله‌ها فقط عددند. مهم آن اشتیاق سوزانی است که در سینه ات وجود دارد. به خودت قول بده حتی اگر صدها بار دیگر هم جاماندی، هرگز نگویی نرفتم؛ بلکه بگویی من راه حسین را در وجودم پیدا کردم. 

ساعاتی بعد وقتی آسمان شهر به رنگ پرچم‌های سیاه و سبز درآمد، پرچم‌ها هنوز آرام تکان می‌خوردند؛ گویی دست‌های امام حسین(ع) از دور بر سر جاماندگان سایه افکنده است. مردم پراکنده می‌شدند، اما نگاه‌هایشان پر از همان نوری بود که در چشمان زائران کربلا دیده بودم.  

 جاماندن از مسیر عاشقی درد دارد، اما کشف این حقیقت شفاست؛ هر کجا اشک برای حسین(ع) ریخته شود، آنجا حرم اوست.

خبرنگار : دانش آموز، نیلوفر کاکا

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار