قلمهایی که نمیمیرند؛ خبرنگاران، راویان حقیقت و فداکاری
میناب(پانا)- ۱۷ مرداد، روز خبرنگار، تنها یک مناسبت تقویمی نیست؛ بلکه نمادی است از ایستادگی، جسارت و تعهد انسانهایی که بیادعا، در خط مقدم آگاهی و دفاع از حقیقت گام برمیدارند. این روز، یادآور نامهایی است که شاید در هیاهوی اخبار گم شوند، اما همچون قلب تپندهی جامعه و وجدان بیدار مردم، روشنیبخش مسیر آگاهیاند؛ خبرنگارانی که با قلمهایشان تاریکی را میشکافند و بیپروا، حقیقت را به تصویر میکشند.

روز خبرنگار، فقط یک مناسبت تقویمی یا روزی برای تقدیرهای رسمی نیست. این روز، روایتِ بغضهای فروخوردهای است که پشت تیترهای بینام و نشان جا ماندهاند.
روایت آدمهایی است که با چشمانی بیدار و دلی پر از مسئولیت، در دل تاریکیها به دنبال روزنهای از نور میگردند تا حقیقت را به چشم جامعه برسانند.
خبرنگار بودن، یعنی در طوفان خبرهای متضاد و فشارهای بیپایان، هنوز ایستاده باشی؛ یعنی بتوانی در هنگامهی سکوت، فریاد بزنی، و در میان خشم و تهدید، با صداقت بنویسی.
۱۷ مرداد، یادآور بزرگمردیست به نام شهید محمود صارمی که در اوج تعهد و مسئولیت، در حالیکه تنها ابزار دفاعش قلم و صداقت بود، در سرزمینی بیپناه به دست دشمنان آزادی به شهادت رسید.
اما حقیقت این است که صارمی تنها یک نام نیست؛ او نماد همه خبرنگارانیست که در گوشه و کنار جهان، جانشان را فدای رسالتی میکنند که باور دارند میتواند دنیا را تغییر دهد. هر قطره خون صارمی، جوهر صداقت و تعهدی بود که بر دفتر رسانه پاشیده شد؛ تعهدی که تا امروز در دل هزاران خبرنگار زنده مانده است.
خبرنگار بودن، یعنی تو را نه از روی لبخندهایت بلکه از روی جسارتت در بازتاب حقیقت بشناسند. یعنی شبها دیر بخوابی، شاید گرسنه، شاید خسته، ولی آسوده از اینکه چیزی را پنهان نکردهای.
خبرنگار کسی است که وقتی همه میخواهند نشنوند، او فریاد میزند؛ وقتی همه سکوت میکنند، او سوال میپرسد؛ و وقتی حقیقت زیر خاک مدفون میشود، او بیهیچ ابزار جز قلم، دست به کاوش میزند.
خبرنگار نه فقط راوی رویدادها، که وجدان بیدار جامعه است. آنجا که مسئولان از پاسخ طفره میروند، آنجا که عدالت خاموش است، آنجا که رنج مردم بیصدا مانده، صدای خبرنگار بلند میشود.
روز خبرنگار، بزرگداشت انسانهاییست که در میان گردباد خبر و تحلیل، مسیر روشنگری را گم نمیکنند. کسانی که در خیابان، در مناطق جنگی، در حاشیههای محروم، در اعتراضات، در جلسات رسمی، در میان سیل و آتش، دوربین و ضبط در دست دارند تا به جهان بگویند: ما هنوز هستیم، هنوز میبینیم، هنوز مینویسیم. آنها شاید لباس فرم ندارند، اما خط مقدماند. جانشان در خطر است، اما وظیفهشان را سنگینتر از ترس میدانند. و این همان جایی است که شغلشان به یک رسالت انسانی تبدیل میشود.
در چنین روزی، تنها نباید به خبرنگاران زنده نگاه کرد، بلکه باید به آنهایی اندیشید که دیگر در میان ما نیستند، اما یادشان، راهشان و قلمشان هنوز الهامبخش هزاران نفر است.
باید به آن خبرنگارانی اندیشید که در زنداناند، که در تبعیداند، که ممنوعالقلم شدهاند، اما هنوز باور دارند که حقیقت را نمیتوان خاموش کرد. این روز، روز احترام به آزادی بیان، روز تأمل درباره مسئولیت رسانهها و فرصتی برای بازاندیشی در نقش عمیق خبرنگاری در ساختن آیندهای بهتر است.
در روز خبرنگار، ما نه تنها قدردان تلاشهای شبانهروزی خبرنگاران هستیم، بلکه به این فکر میکنیم که اگر قلم آنها نباشد، اگر تصویر آنها ثبت نشود، اگر سوالهای آنها پرسیده نشود، چه چیزی از واقعیت باقی خواهد ماند؟ چهکسی حق مردم را فریاد خواهد زد؟ چهکسی مانع تحریف تاریخ خواهد شد؟ خبرنگار، نگهبان مرزهای حقیقت است.
او همان کسی است که هر روز در سایه سانسور، فشار، بیثباتی شغلی و حتی تهدید به مرگ، باز هم دست به قلم میبرد، دوربینش را روشن میکند و دلش را به میدان میفرستد.
در نهایت، روز خبرنگار، روز دلهاییست که برای مردم میتپند، روز چشمانی است که واقعیت را میبینند، حتی اگر تلخ باشد، و روز قلمهاییست که در برابر هیچ قدرتی تعظیم نمیکنند.
این روز را باید با احترام، سکوت، و شاید با اشک ورق زد. برای خبرنگاری که در میان آوار، فقط یک دفترچه داشت. برای خبرنگاری که از صحنه اعتراض، فقط صدایش باقی ماند. و برای تمام آنهایی که هنوز هم با وجود تمام سختیها، امید را منتشر میکنند.
ارسال دیدگاه