شب هشتم محرم؛
شب سوگ فرزند رشید حسین(ع)؛ آیینهدار جمال نبوی
مشهد (پانا) - شب هشتم محرم، شب اشک و اندوهی عمیق بر قامت تاریخ است؛ شبی که دلها به یاد علیاکبر(ع)، جوان رعنا و شبیهترین انسان به پیامبر خدا در تب و تاب سوگ میسوزند. او نهتنها فرزند حسین ابن علی(ع) که تجسم جوانمردی، ادب، ایمان و ایثار در اوج جوانی بود.

در شب هشتم محرم، نینوا بوی بهار میدهد، بهاری که در آستانه خزان است؛ چرا که علیاکبر(ع)، گل سرسبد اهلبیت، آماده عروجی خونین است.
علیاکبر(ع)، جوانی بود که هر گاه عطش دیدار پیامبر در دل اهل حرم میجوشید، با نگاه به او آرام میگرفتند. صورتش، صوتش، سیرتش، شباهتی بینظیر به پیامبر داشت؛ چنانکه امام حسین(ع) بارها میفرمود: «هرگاه مشتاق دیدار پیامبر میشوم، به چهره علیاکبرم نگاه میکنم.»
اما شب هشتم، شب وداع است؛ وداعی که استخوانهای صبر را در هم میشکند. شب عطر گیسوان علیاکبر است که بر شانههای پدر افتاده و نوای «أبتاه، اذن لی بالقتال» در فضای خیمهها طنین انداخته است. در این شب، حسینبنعلی (ع) با دلی پُر درد، اذن میدان میدهد به جوانترین سربازش؛ اما نه چون پدری که فرزند را بدرقه میکند، بلکه چون پیامبری که رسالتی را به جان میسپارد.
و این شب، شب قلهها است؛ قله ادب، قله اطاعت، قله ایثار؛ علیاکبر (ع) رفت، تا حجت بر جوانان تمام شود. او رفت تا نشان دهد که در راه دین، جوانی را فدای یقین میکنند.
شب هشتم، شب شرمنده شدنِ مردانگی از قامت اوست. شب غمبارترین وداع عاشورا است؛ وداع پدر و پسری که هر دو حجت خدا بودند.
و ما ماندهایم با اشکهایی که باید جاری شوند، با نالههایی که باید بغض شوند و با دلی که باید بشکند. شب علیاکبر، شب آینهدار جمال نبوی است؛ شبی که هنوز هم آسمان، برای جوان رشید دشت کربلا گریه میکند.
ارسال دیدگاه