زمزمهٔ مادرانه، عهدی دوباره با علیاصغر (ع)
شهریار(پانا)- در نخستین جمعه محرم، مادران با نوزادانشان در مراسم شیرخوارگان، سکوت عاشقانهای را رقم زدند که پژواک عهدی تاریخی بود؛ پیمانی از جنس اشک، ایمان و ادامهٔ راه مظلومترین شهید دشت کربلا.

روزهای آغازین محرم، نه فقط تقویم را ورق میزنند، که دلها را نیز به لرزه میاندازند.
در میان این لرزشها، صبحی فرا میرسد که مادران، نوزادانشان را در آغوش میگیرند و به میعادگاهی میبرند که نه از جنس خاک، که از جنس عهد است.
لالاییها در این روز، رنگ دیگری دارند؛ صدایی آرام اما پر از فریاد.
گهوارهها آرام میجنبند، اما در دلشان طوفانی از اشک و ایمان موج میزند.
هر نوزاد، نه فقط کودکی در آغوش مادر، که پرچمی است از مظلومیتی که قرنهاست فریاد میزند.
مادران، با چشمانی اشکبار و دلهایی لرزان، آمدهاند تا بگویند: «ما هنوز ایستادهایم.»
آمدهاند تا بگویند: «حتی کوچکترین فرزندانمان نیز، در این راه، سهمی دارند؛ سهمی از عشق، از حماسه، از حقیقت.»
و در میان این جمع، صدایی بیصدا طنین میاندازد؛ صدایی که از دل تاریخ میآید و در دل نوزادان امروز تکرار میشود: «هل من ناصر ینصرنی؟»
این روز، روز گهوارههاییست که به آسمان نزدیکترند...
ارسال دیدگاه