گزارشی تکان دهنده از شرایط یک کمپ ترک‌اعتیاد اجباری

این‌جا جان و اعتیاد با هم می‌رود !

تهران (پانا) - ناگهان خودش را از لای در نیمه‌باز سالن، به حیاط می‌اندازد، فنـجان چای داغ را روی خودش خالی می‌کند و بعد به زمین می‌کوبد و داد و فریاد راه می‌اندازد که: «وقتی بازرس‌ها به کمپ می‌آیند، همه ساکت می‌نشینید، ولی وقتی می‌روند، ما را به باد کتک می‌گیرید.

کد مطلب: ۹۵۶۰۷۴
لینک کوتاه کپی شد
این‌جا جان و اعتیاد با هم می‌رود !

به‌گزارش خراسان، شما کارتان در این کمپ، فقط شده کتک زدن ما. دیگر خسته شده‌ام...» جوان لاغراندامی که برای ترک‌اعتیاد، در کمپ‌ ترک‌اعتیادی ساکن است که با نماینده بهزیستی، بی‌خبر و سرزده به آن‌جــا رفته‌ایم و حالا، سعی دارد اعتراضش را به سکوت مسئولان کمپ و دیگر هم‌دردهایش نشان دهد، ادامه می‌دهد: «من مسئول کمپ را قبول دارم اما انتظاماتی‌ها ما را کتک می‌زنند. من کم آوردم. می‌فهمید؟» این جا یک کمپ اجباری ترک اعتیاد مشهد است که مقصد بیست و چهارمین گزارش «سرزده» خراسان‌رضوی است؛ محـل نگهداری معتادان متجــاهر که توسط نیروی انتظامی دستگیر شده اند و پس از طی مراحل قانونی، به تعداد روزهایی که قانون‌گــذار مشخص کرده، برای ترک اعتیادشان محصورند. به‌همراه «نرگس قربانی» کارشناس‌مسئول دفتر پیشگیری و درمان اعتیاد اداره کل بهزیستی استان، به‌شکل اتفاقی یک کمپ ترک‌اعتیاد در سطح شهر را انتخاب کردیم تا ببینیم در این فضــا که حتما خاطرات تلخ و شیرین و اشک‌ها و لبخندهای زیادی به خودش دیده، چه می‌گذرد.

هرچند شرایط برخی کمپ‌های ترک اعتیاد شهر مناسب نیست، اما باید بپذیریم که این‌ فضاها، امید آخر بسیاری از خانواده‌ها هستند. خانواده‌هایی که عزیزان خود را گرفتار در چنگ هیولای اعتیاد می‌بینند و با هزار امید و آرزو، چشم به بهبود شرایط به‌واسطه فعالیت این کمپ‌ها دوخته‌انــد. گزارش سرزده امروز، بیانگر مشکلات و کاستی‌های یکی از این کمپ‌های ترک اعتیاد است اما این نکات، منکر آثار مثبت فعالیت این خانه‌های امید نیست. اوایل امسال بود که وزیر بهداشت، در حاشیه همایش دبیران شوراهای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر سراسر کشور، درباره رویکرد وزارت بهداشت در زمینه کمپ‌های ترک‌اعتیاد، تاکیـد کرد در آینده ای نزدیک، ضمن تعامل بیشتر این وزارتخانه با سازمان بهزیستی، برای بالاتر بردن کیفیت عملکرد کمپ‌ها و نظارت دقیق بر فعالیت‌شان برنامه‌ریزی خواهد شد. حلقه‌ مفقوده‌ کمپ‌های ترک‌اعتیاد، همین استانداردسازی شرایط و نظارت دقیق است.

مدام کتک می‌خوریم، از غذای کافی خبری نیست و اجازه توالت رفتن نداریم

«رضا» یکی از ساکنان کمپ مدعی می‌شود: «من حرف بزنم برای خودم دردسر درست می‌کنم، ولی می‌گویم. 45 روز است به این کمپ آمده‌ام ولی به‌شدت تحت فشار روانی هستم. من چندین سال هم زندان بوده‌ام ولی این قدر فشار روی من نبوده که این‌جا هست.» بعد، دستم را می‌گیرد و می‌برد دور از چشم نیروهای انتظامات، کنار شیرهای آبخوری که سرشیر آن‌ها توسط مسئولان کمپ باز شده و با صدای آهسته می‌گوید: «این‌جا مدام همه را کتک می‌زنند اما همه می‌ترسند حرف بزنند. به‌جز مدیر کمپ، از دست همه به هر بهانه ای کتک می‌خوریــم. غذا اصلا به اندازه کافی و حتی به اندازه نصف جمعیت هم نیست هیچ‌وقت سیــر نمی‌شویم؛ مدام هم تخم‌مرغ و سیب‌زمینی به خوردمان می‌دهند. توالت‌ها را از دیروز بسته‌اند و اجازه نمی‌دهند حتی توالت برویم؛ می‌گویند چاه پر می‌شود...» یکی دیگر از معتادان تحت‌درمان نیز مدعی می‌شود: «روزها سوله نگهداری بچه‌ها از گرما و عرق، تبدیل به کوره می‌شود. خواهش می‌کنم مرتب به ما سر بزنید تا شرایط بهبود پیدا کند.»

به‌جای حمام، آفتابه آب‌تاید دستمان می‌دهند و خیلی‌هایمان تخت نداریم و کف‌خوابیم
به سوله می‌رویم. با آن که به محض ورودمان، یکی از نیروهای انتظامات برای از بین بردن بوی بد فضا، اسپند زیادی دود کرده اما هنوز بوی ناخوشایندی که ترکیبی از بوی عرق و جوراب و فاضلاب و دم‌کردگیِ هواست، در فضا وجود دارد. روبه‌رویم، یک سالن بزرگ با پنجره‌های کوچکِ کم‌نور و تعداد زیادی تختِ دو طبقه قرار دارد. ملافه روشن بالش‌ها از شدت کثیفی، به تیرگی می‌زند و وقتی علت این بو و آلودگی‌ها را می‌پرسم، یکی از معتادان ادعا می‌کند: «این جا از صابون و آب گرم خبری نیست. هر چندوقت یک‌بار، همه مان را در حیاط ردیف می‌کنند، یک آفتابه را پر از ترکیب آب و تاید می‌کنند و روی سرمان می‌ریزند و تمام. همه بدنمان را چرک و کثافت گرفته.» یکی دیگر مدعی می‌شود: «دو ماه است رنگ هواخوری را ندیده‌ایم. ضمن این که تخت به اندازه کافی نیست و خیلی هایمان، کف‌خوابیم.»

مدیر کمپ به‌رغم اعتراضات تکان‌دهنده و گسترده درباره کتک خوردن، می‌گویــد: «ما معتادان را کتک نمی‌زنیم.» و ادامه می‌دهد: «هم اکنون 200 نفر در این کمپ ساکن هستند. اگر قرار باشد روزی 200 آفتابه آب ریخته شود یا مدام از حمام استفاده شود، هر روز چاه پر است. ما این جا چهار حلقه چاه داریم و هفته‌ای دو میلیون تومان فقط هزینه تخلیه چاه می‌پردازیم. قبض ماهانه آب ما، پنج میلیون تومان است و هزینه تمام قبوض ماهانه، 10 میلیون تومان. هر 10 روز یک بار سم‌پاشی انجام می‌دهیم و به‌رغم بدهی‌های بهزیستی به ما و کمبود بودجه، سعی می‌کنیم غذای مناسبی در اختیار ساکنان بگذاریـــم. در این کمپ 160 تخت داریم، در حالی‌که 200 نفر در این مرکز نگهداری می‌شوند و یک وقت‌هایی تعدادشان به 280 نفر هم رسیده. در یک بازه زمانی، ما حتی فضــا برای کف‌خواب‌ها هم نداشتیم. خلاصه تایید می‌کنم شرایط، فضا، میزان و چگونگی امکانات در حد استاندارد نیست و استانداردسازی شرایط، نیاز به صرف هزینه زیاد دارد که فعلا ممکن نیست.»

«نرگس قربانی» کارشناس‌مسئول بهزیستی در برابر گلایه‌ها و توضیحات، می‌گوید: «شرایط این‌جــا با شرایط استاندارد، خیلی فاصله دارد. مثلا برای هر 15 نفر باید یک سرویس بهداشتی و یک حمام وجود داشته باشد و این نکات را به مسئولان کمپ هم اعلام کرده‌ایم. کمپ‌های ترک اعتیاد تحت‌نظر بهزیستی، دو دسته هستند؛ اجباری و اختیاری. در مراکز ترک اعتیاد اجباری، هزینه‌ای دریافت نمی‌شود و تحت نظر بهزیستی قرار دارند. در کمپ‌های اختیاری که به‌صورت خودگران و با هزینه‌های خود خانواده‌های معتادان اداره می‌شود، مشکلات کمتری وجود دارد و اگر خانواده‌ای توانایی پرداخت هزینه را نداشته باشد، بهزیستی کمک می‌کند. ولی این کمپ، یک کمپ اجباری است که بهزیستی به ازای هر نفر، باید روزانه 20 هزار تومان به کمپ پرداخت کنــد.

منتها به‌رغم این که هم اکنون دو هزار معتاد در این‌گونه کمپ‌های استان حضور دارند، بودجــه ما فقط کفاف هزینه‌های 400نفر را می‌دهد و کمی و کاستی‌ها، از این‌جا نشئت می‌گیرد. فقط همین کمپ امسال، حدود 570 میلیون تومان بابت 180 روز از ما طلبکار است. ضمن این که ای‌کاش همه بار مسئولیت ترک و بهبود حال معتادان، فقط روی دوش بهزیستی نباشد و دیگر دستگاه‌ها هم کمک کنند. معتاد اگر در کمپ، کاری یاد نگیرد و بیرون از کمپ حمایت نشود، دوباره به سمت اعتیاد شدیدتری سقوط می‌کند.»

انبار و آشپزخانه خالی و معتادان گرسنه
به آشپزخانه کمپ می‌رویـم. جایی‌که ناهار ظهر، در حال طبخ است. مقداری سویا داخل یک قابلمه ریخته شده و چند بسته ماکارونی در ظرفی خرد شده. بعید است این حجم مواد اولیــه، کفاف سیر کردن 200نفر را بدهد اما مسئول کمپ می‌گوید: هر بسته ماکارونی، برای سیر کردن هفت نفر کافی است و مشکلی نیست. پنج شنبه‌ها هم روز ملاقات خانواده‌ها با معتادان ساکن در این جاست و معمولا غذا و خوردنی‌هایی می‌آورنــد که همان روز خورده می‌شود.» در ادامه به سمت انبار کوچکی که ظاهرا محل نگهداری مواد اولیه خوراکیِ کمپ است می‌رویم.

حدود 10 کیسه برنج، مقداری ادویه و چندین بسته ماکارونی یک گوشه است و سمت دیگر، یخچال کوچکی وجود دارد که درون آن، دو ظرف بزرگ گوجه فرنگی خرد شده، چند عدد نان و چند بسته گوشت یخ‌زده نگهداری می‌شود. این، تمام اندوخته کمپ است. اقلامی که اگر بخواهیم به شکل معقول بین 200 نفر به عنوان وعده غذایی تقسیم کنیم، شاید فقط کفاف یکی دو هفته را بدهد.

متــادون؛ مرهم یا درد مضاعف؟
یکی از معتادان، مدعی می‌شود: «در این کمپ‌ها به مصرف‌کنندگان مخدر، متادون می‌دهند که خودش اعتیادآور است و حتی گاهی ترک آن، سخت‌تر از مواد مخدر است. متادون را به معتادان می‌دهند برای این که مرهمی باشد بر دردی از دردهای آن‌ها. اما در بلندمدت، خودش قوز بالا قوز می‌شود.» به‌دنبال پزشک کمپ که باید در محـل حضور داشته باشد هستیم تا درباره میزان متادون مصرفی معتادانِ تحت‌درمان و آثار و تبعات این داروی صنعتی که یک‌جور مهارکننده اعتیاد به مخدر است، پرس و جو کنیم. اما به‌رغم گذشت بیش از یک‌ساعت از حضورمان، از پزشک خبری نیست. اگر چه در کمپ، روان‌شناس و مددکار حضور دارند اما وقتی از آن‌ها درباره میزان حقوق و دریافتی‌شان برای کار در این محیط متفاوت با شرایط دشوار سوال می‌کنم، بعد از مکثی طولانی می‌گویند: «ماهی یک میلیون و 200 هزارتومان، بدون بیمه!» یک رقـم تکان‌دهنده که می‌تواند انگیزه و پشتکار فرد را تحت‌تاثیر قرار دهد و ظاهرا یک درد شایــع بین مددکاران و روان‌شناسانی است که در کمپ‌های ترک اعتیاد فعالیت دارند.

جای سالخوردگان و معتادان معلول کمپ ترک اعتیاد اجباری نیست
فرد 68 ساله‌ای که بیش از 30سال است اعتیــاد دارد، از حضور در کمپ به‌علت کهولت سن که تحمل شرایــط را دشوارتر می‌کند، گلایه می‌کند و مدعی می‌شود: «از صبح تا شب، با بدن‌درد یا یک گوشه افتاده‌ام یا در صف غذا و سرویس بهداشتی‌ام. جای من این‌جــا نیست.» مسئول کمپ می‌گوید: «همه افراد، قبل از این‌جا در مرکز خُلق‌آباد غربالگری می‌شوند، تست می‌دهند و برای رفتن به کمپ‌های مختلف، دسته‌بندی می‌شوند. من بابت حضور ایشان در این‌جا، تقصیری ندارم.»

در ادامه اما، «نرگس قربانی» کارشناس‌مسئول بهزیستی می‌گویـد: «افراد بالای 65 سال را نبــاید در مراکز ترک اعتیاد اجباری نگهداری کنند و این افراد باید در غربالگری رد شوند. ضمن این که مسئول کمپ و تیم درمان، اگر تشخیص دادند فردی شرایط حضور در کمپ را ندارد، باید به این موضوع اعتراض و نامه‌نگاری کنند تا فرد منتقل شود. من از مدیر کمپ می‌خواهم مواردی شبیه به این بزرگوار را ترخیص کنند تا در مراکز ترک اعتیاد خاص همین افراد نگهداری شوند. جای سالخوردگان و معتادان معلول، کمپ ترک اعتیاد اجباری نیست.»

فاصله پاکی و اعتیاد چند قدم است؟
می‌خواهم از همه افراد تحت‌درمان کمپ خداحافظی کنم که یکی از معتادان، حرف تکان‌دهنده‌ای می‌زند: «من قبل از این، معتاد تزریقی بودم و کارتن‌خواب. شرایط اسفباری داشتم اما حالا 16 ماه است در این مرکز هستم و چهار ماه است که هیچ دارویی مصرف نمی‌کنم. شرایط جسمی‌ام خوب است اما حال روحی و روانی‌ام نه. راستش درباره پاک ماندن بیرون از این جا، تردید و هراس دارم.

خیلی از افرادی که در همین کمپ، با شرایط سخت و تلخی که دیدید و شنیدید، ترک داده می شوند، به محض خروج از این‌جا، به کوچه روبه‌رویی که پاتوق موادفروش‌هاست می‌روند و به فاصله چندساعت، به نقطه اول برمی‌گردند یا حتی چه‌بسا به عقب‌تر پرت می‌شوند. فاصله پاکی تا اعتیاد ما، فقط صدمتر ناقابل است. کاش اگر این‌جا، شخصیت‌مان به شکل‌های مختلف خرد می‌شود، حداقل بیرون از این‌جا شرایط مناسب و کار و درآمد و موقعیتی وجود داشت تا دلمان به آینده خوش باشد.»

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار