شاعره و چهره فرهنگی یزد:
هدفم از فعالیتهای فرهنگیام «خودسازی» است
ناحیه دو یزد (پانا) - عالیه مهرابی شاعر و چهره فرهنگی یزد گفت: اگر خودم را بسازم، میتوانم جامعه را هم بسازم.

به مناسبت روز شعر و ادب پارسی، دانشآموز خبرنگار یزدی به سراغ عالیه مهرابی، شاعره و چهره فرهنگی یزدی رفت تا با هنر و سوابق این شخصیت ادبی بیشتر آشنا شویم. در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
چه شد که به شعر و شاعری علاقهمند شدید؟ اولین جرقههای این علاقه از کجا شروع شد؟
اولین جرقههای شعر و شاعری من با خواندن کتاب «هشت کتاب» سهراب سپهری زده شد. یادم هست آن زمان که دانشآموز بودم، احتمالاً دورهٔ پنجم دبستان، توانستم یک جلد کتاب «هشت کتاب» از کتابخانهٔ مدرسه تهیه کنم. با ولع و اشتیاق عجیبی، آن را در یک روز تمام کردم؛ در حالی که فردای آن روز امتحان داشتم. کتابی که، مجموعهای از چندین اثر سهراب هست.
به عنوان یک چهره فرهنگی در یزد، مهمترین فعالیتهایی که انجام دادهاید چه بوده است؟
دستاورد زندگی هنری و شعری من، تألیف و گردآوری بیست و پنج عنوان کتاب است که هشت مورد آن تألیفی است. اولین کتابم با عنوان «به رنگ آتش» در سال ۱۳۸۲ منتشر شد. مجموعه دومم «مسافران کوپه صبح» در سال ۱۳۹۰ به چاپ رسید و نامزد جایزه کتاب سال قلم زرین شد.
کتاب سومم «گریههای شم، خندههای باد» برگزیده کتاب سال شعر پروین اعتصامی و کتاب سال قلم زرین بود. کتاب بعدیام «قلمدانهای فیروزه» به عنوان کتاب سال آستان قدس رضوی شناخته شد و همچنین برگزیده جشنواره مکتوبات رضوی شد. کتاب «به امضای گل سرخ» نیز برگزیده جشنواره مکتوبات رضوی بود. کتاب «خوشههای مینیاتوری» یکی دیگر از کتاب های من هست.
کتاب «آنی ماه» که برگزیده جشنواره بینالمللی شعر فجر و همچنین کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شناخته شد. آخرین کتابم «سمهدان» در حوزهٔ آثار دفاع مقدس، به عنوان کتاب سال دفاع مقدس انتخاب شد.
در حوزهٔ پژوهشی نیز کتاب «فرهنگ جامع خداپرستی» را با همکاری جناب آقای دکتر کلانتری سرچشمه نوشتم که در سال ۱۳۹۱ منتشر شد. چند جلد کتاب پژوهشی دیگر نیز در دست چاپ دارم که انشاالله پس از انتشار معرفی خواهند شد.
چه شد که وارد عرصه فعالیتهای فرهنگی شدید؟ انگیزه اصلی شما چه بود؟
انگیزهٔ اصلی من برای کار فرهنگی، اول خدا، دوم خدا و سوم خدا بود و پس از آن، خانوادهای که همواره همراه، همقدم و همنفس من بودند.
اگر خانوادهام نبودند، امروز عالیه مهرابی هم وجود نداشت. از زمان پدر، مادر، مادربزرگ و پدربزرگم تا امروز که همسرم، دخترم، پسرم و دامادم در کنارم هستند، همه مرا تشویق میکنند، همراهی میدهند و گاهی بارهایی را از شانههایم برمیدارند.
به نظر شما مهمترین چالشهای فرهنگی در یزد چیست و چگونه میتوان بر آنها غلبه کرد؟
مهمترین چالش فرهنگی در یزد، وجود جزیرههای متعدد فرهنگی است که گاه دور از هم هستند و هیچ پیوستگی و انسجامی ندارند.
این معضل بسیار شدیدی است. گاهی میبینیم که هر اداره، ارگان و نهادی کار فرهنگی انجام میدهد، اما متأسفانه رویکرد پیشبرندهای در حوزهٔ فرهنگی شاهد نیستیم. این مشکل به عدم اتصال این نهادها و عدم نشستن مدیران دور یک میز برای رسیدن به یک چشمانداز و سند فرهنگی کوتاهمدت و بلندمدت برای یزد برمیگردد.
چالش دیگر، نداشتن سند راه و چشمانداز در حوزهٔ فرهنگ است. ما برای حوزههای اقتصاد، صنعت و آب، اهداف کوتاهمدت و بلندمدت تعریف کردهایم، اما متأسفانه در حوزهٔ فرهنگ هنوز نتوانستهایم سند راهبردی فرهنگی یزد را بنویسیم و برای ده سال آینده، یک چشمانداز فرهنگی تعریف کنیم و برای رسیدن به آن، اهداف کلان، بلندمدت و کوتاهمدت پیشبینی کنیم و بر اساس آن نقشهٔ راه حرکت کنیم.
مسئلهٔ بعدی، عدم پیوست فرهنگی در بسیاری از مناسبتهای اقتصادی، زیستی، زیستمحیطی و صنعتی ماست.
یزد به عنوان یک شهر صنعتی، شاهد اتفاقات زیادی در حوزهٔ صنعت است، اما وقتی پیوست فرهنگی برای حوزهٔ صنعت تعریف نشود، ضربهٔ بسیار بزرگی خواهد خورد. نکتهٔ بسیار مهم این است که اگر قرار است کارخانهای تأسیس شود، حتماً باید پیوست فرهنگی آن دیده شود؛ هم از لحاظ نیروی کار و آموزشهای فرهنگی که باید ببینند، حتی در مورد اتباع و نیروهای افغانستانی. یزد به صورت ویژه به این پیوستهای فرهنگی نیاز دارد.
بسیاری از آسیبهای اجتماعی که امروز در حوزهٔ آموزش و پرورش یا دیگر حوزهها وجود دارد که درحال بررسی و مداوا میباشند، برمیگردد به پیشینهٔ فرهنگی و شاید کاستیها و کمگذاشتنها در حوزهٔ فرهنگ.
هویت فرهنگی دانشآموزان ما خدشهدار شده و خود را به شکل آسیبهای اجتماعی نشان میدهد. اگر امروز فقط بر برگزاری نشستهای حوزهٔ آسیب اجتماعی و روی درمان متمرکز شویم و فراموش کنیم که ریشهٔ این زخم در کجا قرار دارد، ممکن است در درازمدت مسیر را اشتباه طی کنیم.
بازگرداندن هویت و آشنا کردن مجدد جوانان و نوجوانان، دانشآموزان و دانشجویان با تاریخ، فرهنگ، زبان، تمدن و ایرانیت خودشان، نقطهٔ مفقودی است که باید مد نظر قرار گیرد. فرهنگ، یعنی زبان ما، هنر ما و آشنا کردن مجدد نوجوان و جوان با تاریخ و فرهنگ و هویتش، مانع از این خواهد شد که خود را در مقابل آسیبهای اجتماعی از دست بدهد و مورد هجمه قرار گیرد.
آیا برنامه خاصی برای ترویج فرهنگ رضوی در یزد داشتهاید؟
فرهنگ رضوی، یعنی فرهنگ برخاسته از معارف اسلامی. اگر بتوانیم فرهنگ ایرانی-اسلامی خود را بر مبنای فرهنگ رضوی به دانشآموزان و دانشجویان که مدیران و کارگزاران آینده این سرزمین هستند، آموزش دهیم و جا بیندازیم، در حقیقت کشور خود را در مقابل آسیبها و هجمههای دشمن بیمه کردهایم.
در سفری که به کربلا داشتم، دیدم که چقدر جالب است که تمام خانهها در نمای بیرونی، مزین به یک آیه، حدیث، «بسمالله الرحمن الرحیم»، صلوات، ذکر «یا حسین» یا «یا ابوالفضل» هستند.
انگار این رسم وجود دارد که حتی در خانههای مدرن نیز این سنت رعایت میشود. اگر به بافت معماری خودمان در ایران — که کشور امام رضایی هست — نگاه کنیم، چقدر زیبا میشود اگر نمادهای امام رضا(ع) در بافت معماری و شهری ما خود را نشان دهد.
این نمادها و نمودها میتوانند بسیار در زندگی تأثیر بگذارند و معنویت و آرامش فکری، ذهنی و روحی را به زندگیها بازگردانند. بازگرداندن نمادهای اسلامی و بهویژه نمادهای رضوی در فضاسازی شهری، معماری اسلامی و کتب درسی فرزندانمان، میتواند بسیار نقشآفرین باشد.
آیا در مسیر شاعری و فعالیتهای فرهنگی با موانعی روبرو شدهاید؟ چگونه بر آنها غلبه کردید؟
مسیر فعالیتهای فرهنگی هیچگاه بدون مانع نیست. اصلاً هیچ مسیری که رو به تعالی و رسیدن به مقصد باشد، بدون مشکل و مانع نیست. همانطور که در شعر گفتهاند: «الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها / که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها ».
اگرچه مسیر در ابتدا آسان به نظر برسد، اما قطعاً مسیر کار فرهنگی، مسیر دشواری است؛ خون دل خوردن میخواهد. گاهی باید آنقدر صبور باشی و پوست بیندازی که بعداً خودت هم باور نمیکنی چطور تحمل کردی. باید با خیلی چیزها بجنگی و با موانع مادی و مشکلاتی که دیگران ایجاد میکنند، مقابله کنی تا به هدف و چشماندازی که برای زندگی فرهنگیات دیدهای برسی.
زندگی من هم همینطور بوده و قطعاً سعی کردم صبور باشم و از هر شکستی، مقدمهای برای پیروزیهای بعدی بسازم. هر کس بگوید بدون شکست، مسیر موفقیت را طی کرده، اولین دروغش را گفته است. قطعاً مسیر موفقیت پر از شکستهای کوچک و بزرگی است که انسان میتواند تاب بیاورد و از آنها به عنوان نردبانی برای موفقیتهای بعدی استفاده کند.
اگر بخواهید در یک جمله هدف اصلی شما از شعر و فعالیت فرهنگی را بیان کنید، آن جمله چیست؟
اگر بخواهم در یک جمله هدف اصلی فعالیت فرهنگیام را بیان کنم، «خودسازی» است: خودسازی برای رسیدن به رضایت خالق و در مسیر شاد کردن و حال خوب بندگان خوب خدا. اگر خودم را بسازم، میتوانم جامعه را هم بسازم. پس از خدا خواستم که مرا با مهر و عشق خودش و با مهر اهل بیت(ع) بسازد.
آیا برنامه جدیدی برای آینده دارید؟ (مثل انتشار کتاب، همایش فرهنگی، یا برنامههای رضوی)
برنامهٔ من برای آینده، چاپ چند کتاب پژوهشی است و انشاالله تدریس در دانشگاه را ادامه خواهم داد. همچنین در حوزهٔ خانه شعر و ادب شهرداری یزد، همایشها و رویدادهای ملیای تعریف کردهایم که انشاالله امسال برگزار خواهیم کرد و انشاالله بتوانیم رونق فرهنگی و ادبی و نشاط اجتماعی را در یزد، از طریق ادبیات و آشتی دادن مردم با حوزهٔ شعر و ادبیات فراهم کنیم.
ارسال دیدگاه