فرازی از وصیت‌نامه شهید غلامرضا عرب

فاطمه عرب، خواهر شهید غلامرضا عرب در گفت‌وگو با خبرنگار پانا در مورد این شهید گفت: «برادر شهیدم از گذشته این را می‌دانستند که می‌خواهد با کاروان به جبهه برود و در این راه شهید بشود؛ایشان قبل از رفتن به جبهه به بنده گفتند  خواهر جان چراغ یا وسیله ای ندارید که برای شما به عنوان یادگاری درست کنم که همیشه پیش خود داشته باشیدو وقتی از ایشان سوال کردم  به کجا میخواهی  بروی گفتند: به جبهه میخواهم بروم و به سیدالشهدا بپیوندم.ایشان دهم اسفند ،۱۳۶۵ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. که فرازی از وصیت‌نامه ایشان را می‌خوانم.»

خدا را سپاس و شکر می‌کنم که  عمر مرا در عصر شهادت در این دوران نابودی دشمن و سر بلندی وطنم  قرار داد؛خدا را شکر می‌کنم که رهبر این دوران رابه دست انسانی از فرزندان پیرو  پیامبر(ع) قرار داد تا چنین قیام کند و ملت مسلمان  ایران از اسارت ستمکاران زمان نجات دهدپروردگارا، تو بهتر از هر کس میدانی که این بنده حقیر و شرم سار رو به سوی تو آورده ام خداوندا گناهانم را ببخش.

مادر عزیز و مهربانم شما را بسیار دوست میدارم ولی خدا را بیشتر دوست میدارممیدانم که در این چند سال عمرم نتوانستم برای تو فرزند لایق و شایسته ای باشم وخیلی تو را ناراحت کردم ولی امیدوارم مرا ببخشی و از من راضی باشید.

مادر و خواهران وطنم ایران  شما را به شجاعت و استقامت دعوت می نمایم و از شما خواستارم حجاب خود را رعایت کنید و  چادر مادرمان زهرا که سند حجاب  است به خوبی از آن مراقبت کنید و مرا سر بلند و با عزت نمایید.