شجاعت بی پایان در هفته دفاع مقدس
ملایر (پانا) - تقویم را که می بینیم، رویدادی نو و جدیدی را می بینیم که دوبخش است اما واژه ای به وسعت دریا است. امروز چهارمین روز از مهرماه، به نام سربازان مقتدر وطنمان، شناخته شده است. چه زیبا است که این روز بزرگ در هفته دفاع مقدس است.

همه ما این جان بر کفان بزرگ را می شناسیم. با آنکه درجه بر روی سر شانه هایشان نیست، اما پا در زمین مبارزه می گذارند. زمینی که اتفاقات پیش رو را هیچ کس نمی تواند حدس بزند. زمینی که پر است از خون شهدا؛ سربازان، شجاعانه پا به راهی می گذارند که برادران شهیدشان، آنجا پا گذاشتند.
چه شب ها که بیدار می ماندند و به فکر برادرانشان بودند. چه وقت هایی که از آرزو ها و جوانیشان گذشتند به خاطر امنیت مردم و هدف والایشان؛ چه روز ها که دست مادرشان را بوسه میزدند تا به خدا برسند. چه ساعاتی که نبودند تا گریه های ساکت مادر و صبر ایوب پدر را ببینند.
در جنگ، یکی با پا و یکی با قلم، قدم میزد. یکی عکس می گرفت و دیگری قلب دشمن را هدف می گرفت. همه شان پشت هم بودند و هدف آنها یکی و تک بود. سرباز بودند ولی با عشق و سر نترس، قدم می زدند و با قد زدنشان زمین می لرزید. آنگاه که برزمین می افتادند، زمین غرق خون می شد، اما آسمان نورانی؛ همرزمانشان خون ریخته شده را که می دیدند، اشک می ریختند و حسرت می خوردند؛ اما انتقام آن خون را می گرفتند.
از خانواده هایشان بگویم؛ مادر تسبیح به دست نگاه به در حیاط می کند. پدر صبور است اما دلش آرام ندارد. خواهرش گوشه ای دعا می خواند و برادرش کنار بچه ها لبخند بر لب دارد اما از حالش کسی خبر ندارد. آنگاه که خبر شهادت سربازشان می رسد، پدر می فهمد صبر ایوب ندارد. خواهر می فهمد پشتوانه ای ندارد و برادر دیگر یار و همدلی؛ اما مادر می فهمد دعایش گرفت و پسرش حالا چقدر خوشحال است؛ سپس رو به آسمان می کند و دلش آرامش است که حالا پسرش، همنشین حضرت فاطمه، بانوی دو عالم شده است.
امروزه هرچه که داریم به برکت خون شهدااست. شهدایی که مادرانشان، خالصانه دعا کردند بچه شان هرچه می خواهد شود. شهدایی که قبل از اینکه شهید باشند، شهیدانه زندگی کرده اند؛
چه زیبا است که حالا مهر همراه قدس شد تا رشادت ها، ارزش ها و از خودگذشتگی ها یادمان بیاید.
ارسال دیدگاه