روایت میراث عاشورا
هرمزگان (پانا) - تاریخ را شمشیرها نساختند؛ این روایتها بودند که نگذاشتند حقیقت فراموش شود. همانگاه که حضرت زینب(س) در کوفه برخاست و همان لحظه که «سحر امامی» در میان انفجارها لب به سکوت نبست، روایت در برابر فراموشی ایستاد.

تاریخ با شمشیرها نوشته نشد بلکه با زبانها و دلهایی ماندگار شد که دیدند و گفتند. نه هر نگاهی توان دیدن دارد و نه هر زبانی، شایسته گفتن. بسیاری آمدند و رفتند اما تنها آنانی که روایت کردند، ماندند.
اگر امروز از ظهر داغ عاشورا سخن میگوییم، اگر هنوز صدای العطش کودکان در گوش جان میپیچد، اگر تیر سهشعبه را با تمام وجود حس میکنیم، دلیلش آن است که راویانی بودند تا نگویند: «هیچکس نبود.»
در دلِ خاک و خون، راویانی چون حضرت زینب(س) ایستادند. بانویی که اگرچه داغ برادر دیده بود اما لب به شکوه نگشود بلکه گفت و گریست و روایت کرد. آنگاه که خواستند حقیقت کربلا را زیر خروارها دروغ، دفن کنند، زینب فریاد زد. صدای او هنوز از دل تاریخ شنیده میشود، آنگاه که در پاسخ به پرسش «چه دیدی از کربلا؟» گفت: «ما رَأَیتُ إلّا جَمیلاً»؛ جز زیبایی ندیدم...
امروز ما وارثان همان روایتها هستیم. در جهانی که حقیقت، نخستین قربانی جنگها است، ایستادهایم؛ نه فقط در میدان نبرد بلکه در میدان معنا؛ دشمن در تلاش است تا روایت را از ما بگیرد اما ما ایستادهایم تا با جان خود آن را حفظ کنیم.
در امتداد آن راه، بانویی برخاست از نسل روشناییها؛ سحر امامی، راویای که صحنه را ترک نکرد حتی آنگاه که صدای موشکها میان نفس و نگاهش پیچید. او ماند؛ ماند تا بگوید و نگذارد روزی بنویسند: «هیچکس نبود.»
سحر امامی، زینبِ روزگار ما بود؛ نه با خطبهای در کوفه که با دوربینی کوچک در دست و قلمی که هرگز بر خونِ ترس، امضا نزد و امروز هم باز عاشورا است...
اما کربلا فقط جغرافیا نیست. هر کجا ظلمی هست، هر کجا صدای کودکی در گلو خاموش میشود، هر کجا خیمهای میسوزد و مردمی بیپناهاند، آنجا کربلاست. فلسطین، امروز کربلای امت است و اسرائیل، یزیدی است در لباس مدرن؛ با تکیه بر زر و زور و رسانه.
اما ایران، امتداد همان خیمه حسین(ع) است؛ ایستاده و فریاد میزند: «هَیهاتَ مِنّا الذِّلّه»
ایران، سرزمینی است که روایت را فراموش نکرد. ما نسل رسانهایم؛ نسل روایت، نسل زینب و سحر امامی. نسل راویان نه تماشاگران.
تاریخ فردا ما را خواهد خواند؛ نه فقط به نام، که به رسم راوی بودن.
روایت ما، روایت عشق بیکران است؛
عشق به حسین (ع)،
به عباس (ع) که جان به کف گرفت تا برادر تشنه را سیراب کند،
به علیاکبر (ع) که جوانیاش را در راه حق نثار کرد،
و به قاسم (ع)، نوجوانی که نشان داد حتی کمسالترینها میتوانند بزرگترین حماسهها را بیافرینند.
آنان با خون خود نوشتند که عدالت، هرگز شکستخورده نیست و ایستادگی، چراغ هدایت است.
و ما نیز، روایتگر میمانیم؛
تا زنده بماند نام حسین (ع)،
تا پرچم عباس (ع) برافراشته باشد،
و تا نفس هست، راه حق در تاریکیها بدرخشد.
ارسال دیدگاه