از کوچه‌های خاکی بوشهر تا شب تاریک در مونیخ؛

رؤیای ناتمام مهدی طارمی در فینال چمپیونزلیگ

مرکزی (پانا) - پسری که با پای برهنه از کوچه‌های بوشهر پا به توپ شد، حالا به فینال باشکوه‌ترین رقابت باشگاهی جهان رسیده بود اما در شبی که می‌توانست به اوج برسد فقط نشست و تماشا کرد؛ رؤیایی که تا آستانه‌ تحقق رفت اما یک قدم مانده به قله، ایستاد.

کد مطلب: ۱۵۷۴۱۶۹
لینک کوتاه کپی شد

در فوتبال، بعضی مسیرها بیشتر از بقیه، قصه دارند؛ نه فقط به‌خاطر گل‌ها و جام‌ها بلکه برای رنج‌هایی که زیر هر قدم، پنهان مانده‌اند و برای رؤیاهایی که با هر سوت، جان گرفته‌اند. مهدی طارمی، فراتر از یک مهاجم گلزن، نماد نسلی‌ است که از دل هیچ برای خودش همه‌چیز ساخت و باور را به جریان انداخت.

او از بوشهر آمد؛ از کوچه‌های خاکی و زمین‌هایی که بیشتر خاطره بودند تا زمین فوتبال. جایی که نداشتن کفش، جزئی از زندگی بود و بچه‌ها با پای برهنه دنبال توپ می‌دویدند، بی‌آنکه بدانند روزی می‌شود با همین پاها به سن‌سیرو رسید. طارمی در خانواده‌ای ساده بزرگ شد با پدری دروازه‌بان و خانه‌ای که فوتبال در آن نه یک سرگرمی که تنها راه نجات از روزمرگی‌های جنوب بود.

مسیرش به قله، آسان نبود؛ در پرسپولیس دیده شد اما شکوفایی‌اش از ریو آوه پرتغال آغاز شد. تیمی کوچک اما برای طارمی، نقطه‌ای بود که تبدیل شد به سکوی پرتاب. از همان‌جا بود که به پورتو رسید؛ باشگاهی بزرگ و پررقابت، جایی که خیلی‌ها دوام نمی‌آورند اما او نه‌فقط ماند که درخشید. گل زد، پاس داد، بازی‌های سخت را عوض کرد و خودش را در قامت یکی از ترسناک‌ترین مهاجمان پرتغال جا انداخت.

تابستان ۲۰۲۴، نقطه‌ای تازه در زندگی‌اش بود با انتقال به اینتر میلان در ۳۲ سالگی وارد یکی از باشکوه‌ترین صحنه‌های فوتبال شد و حالا فینال لیگ قهرمانان اروپا ۲۰۲۵ در مونیخ؛ جایی که فقط قبل از ان یک بازیکن ایرانی به آن رسیده‌ بود و طارمی، یکی دیگر از آن‌ها شد.

اما فوتبال همیشه همان‌طور که می‌خواهی پیش نمی‌رود. در شبی که میلیون‌ها نفر به صفحه تلویزیون و چمن آلیانس آرنا در مونیخ خیره مانده بودند، نام مهدی طارمی نه در ترکیب اصلی بود نه بر تابلوی تعویض. او از روی نیمکت تماشا کرد که اینتر با پنج گل مغلوب پاری‌سن‌ژرمن شد و رؤیایی که تا لبه‌های واقعیت آمده بود، بدون تحقق باقی ماند.

مدال نقره را گرفت اما لبخند نزد. چشمانش، گویاتر از هر واژه، قصه‌ای را تعریف کردند که سال‌ها طول کشیده بود؛ از رنج غربت و تمرین‌های بی‌پایان شبانه تا درد مصدومیت و زخم زبان‌ها. این مدال فقط تکه‌ای فلز نبود، وزن سال‌ها آرزو را به دوش می‌کشید.

اما برای طارمی فقط مدال کافی نبود؛ او رؤیای دویدن روی زمین فینال را داشت، رؤیای شنیدن صدای سوت آغاز را، رؤیای تبدیل شدن به بخشی از تاریخ‌بازی... و آن صحنه هیچ‌گاه برایش اتفاق نیفتاد.

با این‌حال اگر قرار باشد افتخار را نه در مقصد که در مسیر جست‌وجو کنیم، طارمی یکی از باشکوه‌ترین مسیرهای تاریخ فوتبال ایران را پیموده است؛ مسیری که از خاک داغ بوشهر آغاز شد و به چمن درخشان مونیخ رسید. از نادیده‌گرفته‌شدن شروع شد و تا جایگاه یکی از برترین مهاجمان آسیا امتداد یافت.

او شاید در فینال بازی نکرد اما در قلب میلیون‌ها ایرانی، قهرمانی است که ثابت کرد رؤیا حتی وقتی چند قدم مانده به تحقق از تو عبور کند، باز هم زنده است؛ باز هم می‌تابد.

و گاهی خودِ راهی که آمده‌ای از هر جامی درخشان‌تر است.

نویسنده : دانش‌آموز:فاطمه احمدی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار