*محمد جلیلوند
نگاهی به قسمتهای یازدهم تا پانزدهم سریال محکوم/مهیار ناپدید میشود!
تهران (پانا) - درام دادگاهی، قالب مناسبی برای تولید سریال بوده و به نویسنده فضای کافی برای گسترش قصه داده و دستش را برای خلق نقاط عطف متعدد باز میگذارد. به ویژه اینکه معما نقشی کلیدی در پیشبرد داستان داشته و تعلیق خوبی نیز به آن میدهد. به این ترتیب، مخاطب کار را با اشتیاق بیشتری دنبال کرده و در بیم و امید نسبت به فرجام آن میماند. سریال محکوم ساخته سیامک مردانه و محصول پلتفرم فیلیمو، یکی از همین درامهای دادگاهی است که این روزها پلتفرمها توجه بیشتری به آن نشان دادهاند.
محکوم که مابین قسمتهای هفتم تا دهم با افت ریتم مواجه شده، از قسمت دهم تا پانزدهم دوباره به مسیر اصلی بازگشته و پرنفس به راهش ادامه میدهد. مهمترین نقطه عطف سریال هم در همینجا رقم خورده و پس از اعتراف بهمن به قتل تابان، مهیار از زندان آزاد میشود. دقیقا همان چیزی که نسرین و فروتن به آن اعتقاد داشته و تماشاگر هم علاقمند وقوع آن است. در طرف مقابل هم مادر تابان با خروج از ایران از قصه خارج شده و تمرکز روی خسرو بیشتر میشود؛ در مقام پدری داغدار که نقش مهمی در نقطه عطف اشاره شده داشته و روی قول نسرین برای پیدا کردن قاتل دخترش حساب ویژهای باز میکند. در عین حال، نوع نگاهش به نسرین نیز اندکی تغییر کرده و گذشته کوتاهش با او پررنگتر میشود. نویسنده فیلمنامه نیز روی این موضوع مانور خوبی داده و فروتن علاقمند به نسرین را در برابر خسرو قرار میدهد. در حالی که بهرام و ترومای گذشتهاش همچنان به عنوان خطری دائمی بالای سر آنها بوده و به شخصیت خاکستری بهرام کیفیت بهتری میبخشد.
شخصیت پرنوسان مهیار نیز دست نویسنده را برای خلق موقعیتهای گوناگون باز میگذارد که در قسمتهای اخیر به موتور حرکت کار تبدیل میشود. تلاش او برای به دست آوردن دل خسرو و عذاب وجدانی که پیدا کرده، به خوبی در بافت قصه جا افتاده و به یک نقطه عطف اساسی در قسمت پانزدهم ختم میشود. ویدئویی هم که بهمن فرستاده و در آن اعتراف به قتل کرده، یک کاشت اطلاعات به حساب میآید که شاخکهای تماشاگر علاقمند به سریالهای معمایی را معطوف به خود میکند. با پیدا شدن جسد تکه پاره بهمن در حاشیه شهر، نقطه عطفی رقم خورده و قصه وارد تازه ای میشود. منحنی تنش نیز شیب صعودی به خود گرفته و تماشاگر را نگران فرجام کار مهیار میکند. چرا که دشمن پنهان نسرین همچنان مترصد آسیب زدن به اوست و از بهمن هم به عنوان طعمه استفاده کرده است. حضور بهرام در پاتوق همیشگی مهیار نیز شک تماشاگر به او را تقویت کرده و پرونده مربوط به او و کینه قدیمیاش از نسرین را دوباره باز میکند. تماسهای تلفنی مهیار با دختری که پیش از اینها دوستاش داشته نیز بیشتر شبیه یک تله داستانی است تا ذهن تماشاگر را معطوف خود کند.
ناپدید شدن مهیار در قسمت پانزدهم، نقطه عطف خوبی برای شتاب بخشیدن به روند حرکت داستان و ایجاد تعلیق به حساب میآید تا تماشاگر را منتظر تماشای قسمتهای بعدی نگه دارد. ایده جذابی که بار دیگر فروتن و دستیارش را در متن ماجرا قرار داده و برای باز کردن گره پرونده ناپدید شدن مهیار به کار میگیرد. در عین حال، روی رابطه عاطفی خسرو با مهیار به عنوان بیمار قدیمیاش مانور داده شده و خسرو را در جبهه نسرین و فروتن قرار میدهد. با پیدا شدن موتور مهیار، عطف پایانی قسمت پانزدهم رقم خورده و تعلیق حاکم بر آن به خوبی حفظ میشود. سیامک مردانه در مقام کارگردان، در قسمتهای اخیر موفقتر نشان داده و کندی ریتم قسمتهای پیشین را جبران کرده است. به این ترتیب، شاهد محکوم شسته رفتهتری میشویم که این امر در بازی بازیگران هم نمود دارد؛ برای مثال میتوان به ساره بیات، کوروش تهامی و یونس حراناف اشاره کرد. همین طور حضور کوتاه اما تاثیرگذار رامین پرچمی در نقش بهمن که بازگشت خوبی برای او پس از چند سال غیبت از بازیگری به حساب میآید.
محکوم در قسمتهای اخیر، روند رو به رشدی دارد که در صورت تداوم میتواند به پایانی درخشان منتهی شود.
ارسال دیدگاه