بحران تازه در «محکوم»/ نقطهای که هیچکس بیگناه نیست
اعترافی که همهچیز را عوض میکند؛ «محکوم» و بازی تازه با حقیقت
تهران (پانا) - سریال «محکوم» به کارگردانی سیامک مردانه حالا از نیمه گذشته و در نقطهای ایستاده که بسیاری از معماهای اولیه همچنان بیپاسخ ماندهاند. اثری در ژانر معمایی ـ جنایی که سعی دارد با طرح موضوعاتی درباره روابط خانوادگی و روانی، قتل شب ازدواج پدر تابان و مادر مهیار را از زاویههای مختلف بررسی کند.
همان شبی که همه چیز از آن آغاز شد؛ شبی که مهیار از پیوند تازه پدر و مادرشان خشمگین بود و در ویدئویی از تصمیم خود برای خودکشی گفت. تابان، نگران از این وضعیت، به سمت خانه او رفت، اما نیمهشب پیکر بیجانش پیدا شد. از همان لحظه، روایت سریال میان حقیقت و دروغ، احساس و قضاوت، در نوسان است.
در قسمت دهم، ریتم داستان کمی تغییر میکند. معماهای تازهای وارد میشوند و بعضی از روابط میان شخصیتها وضوح بیشتری پیدا میکند. در حالی که مهیار همچنان متهم اصلی قتل است، «بهمن» یکی از چهرههای گذشته تاریک داستان دوباره به روایت بازمیگردد. او همان مجرمی است که زمانی مادر مهیار، در مقام قاضی، حکم زندانش را صادر کرده بود. اکنون، بازگشت او در قالب یک مظنون خاموش، فضای سریال را به سمت انتقام و عدالت شخصی میبرد. با این حال، سریال همچنان بهگونهای روایت میشود که یقین تماشاگر درباره هیچیک از شخصیتها کامل نمیشود.
در سوی دیگر، رابطه پدر تابان و مادر مهیار که بهسختی و در سایه مخالفتها شکل گرفته بود، در این قسمت به نقطه پایان میرسد. جدایی آنها نه فقط یک گره عاطفی، بلکه شکافی روایی میان دو خانواده است که مسیر داستان را برای ادامه ماجرا آماده میکند. با صدور کیفرخواست برای مهیار و خطر اعدام او، مادرش تصمیم میگیرد از مقام قضاوت کناره بگیرد و به عنوان وکیل فرزندش وارد پرونده شود؛ اقدامی که جنبهای اخلاقی و شخصی دارد و تضاد میان قانون و عاطفه را عیان میکند.
دادگاه مهیار، نقطه اصلی قسمت دهم است؛ جایی که پرونده روانپزشکی او خوانده میشود و معلوم میشود تراپیست سابقش، خسرو (پدر تابان)، در این پرونده دست برده است. خسرو در مقام روانپزشک و پدر داغدیده، اکنون در موقعیتی ایستاده که بین حرفه و احساساتش گرفتار شده است. فشارهای روانی در زندان و رفتار اطرافیان، مهیار را به نقطهای از فروپاشی میرساند تا جایی که ناگهان برای رهایی از وضعیت خود، اعتراف میکند که قاتل تابان بوده است.
قسمت دهم «محکوم» بیش از آنکه پاسخ روشنی به معماها بدهد، تماشاگر را در وضعیتی بین بیم و امید نگه میدارد. در این بخش، تمرکز بر بحرانهای روانی، رابطههای فروپاشیده و ماجراهای عدالت و انتقام است. ریتم روایت در برخی بخشها کند میشود اما در عوض، رگههای شخصیتی عمیقتری از مهیار و مادرش آشکار میشود. به این ترتیب، سریال در میانه راه نه به اوج رسیده و نه فروکش کرده، بلکه در مرحلهای قرار دارد که هر تصمیم و هر گفتوگو میتواند مسیر ماجرا را بهکلی تغییر دهد.
درامهای دادگاهی پر است از زمانهایی که متهم ناگهان به ستوه میآید و برای فرار از وضعیت بهناچار اعترافهایی دروغین روا میکنند، حالا باید دید در قسمتهای آینده ردی بر بیگناهی مهیار پیدا میشود یا اعتراف تازه او پرونده را بیش از گذشته پیچیده و مسیر او برای خلاصی را دشوارتر میکند.
ارسال دیدگاه