سپاس برای این نعمت بزرگ که در سایه ولایت زندگی میکنم
شهرری دو(پانا) - دانشآموز خبرنگار پانا در دیدار با رهبری از احساس شور و اشتیاق خود و سپاسگزاری از خداوند گفت و زیر سایه ولایت بودن را از نعمتهای خداوند عنوان کرد.
الان که دست بر قلم میبرم و احساساتم را به نگارش درمیآورم، دلم دوباره میلرزد...
روزهایی که تا دیدار با رهبر انقلاب فاصلهای نمانده بود، هر لحظهاش برایم با شوق و دعا همراه بود. نمیدانستم باید خوشحال باشم یا نگران؛ فقط میدانستم قرار است در محضر نوری بنشینم که سالهاست دلها را آرام میکند.
از همان لحظهای که خبر حضورم را شنیدم، حس غریبی داشتم؛ حسی آمیخته از عشق و باور، از ایمان و اشتیاق.
دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدّ ظلّه العالی)، در روز دانشآموز، افتخاری است که شاید در تمام عمرم دیگر تکرار نشود.
آن روز، تمام مسیر حضور، برایم درسی از ادب و شکرگزاری بود.
در دل، هزار بار نام حضرت زهرا(س) را زمزمه میکردم و میدانستم هر قدمم، به برکت همان مادر آسمانی است؛ مادری که سایهاش بر سر همهٔ فرزندان ولایت گسترده است.
لحظهٔ ورود به حسینیه، قلبم تندتر میتپید.
با هر قدم، به حقیقتی نزدیکتر میشدم؛ حقیقت ولایت.
و ناگهان، نگاه پرنور و لبخند آرامشبخش آقا...
همان لحظه حس کردم پدرم را یافتهام، پدری که آرام و محکم، چراغ راه این ملت است.
رهبر دلها سخن گفت؛
از ظلمستیزی، از استکبار، از ایمان و آیندهای که به ما، نسل دانشآموزان، سپرده شده است.
سخنانش، نه فقط از دهان، که از دل برمیآمد.
هر جملهاش، نوری بود که درونم را روشن میکرد و مرا به مسئولیتی بزرگتر آگاه میساخت.
در دل گفتم: خدایا! سپاس برای این نعمت بزرگ، که در سایهٔ ولایت زندگی میکنم.
با خود عهد بستم تا آخرین نفس، سربازِ امید باشم؛
امیدِ رهبری که نگاهش، ادامهٔ نگاه حضرت زهرا(س) است.
و حالا، هر بار که به آن روز فکر میکنم، لبخند میزنم و در دلم زمزمه میکنم:
ای سیدعلی، دعا کن لایق این نگاه بمانم...
ارسال دیدگاه