صبح رؤیایی نسل فردا در بیت ولایت

پاکدشت (پانا)- در صبحی سرشار از نور، عطر امید میان خیابان‌های تهران پیچیده بود؛ جایی که صدها دانش‌آموز پرشور از سراسر کشور به میهمانی ایمان و دانایی رفتند. دیداری صمیمی در بیت رهبری که در آن فصل تازه‌ای از گفت‌وگوی نسل جوان با آینده ایران گشوده شد و آن روز، روزی بود که شور نوجوانی با شعله‌ ولایت پیوند خورد و معنای «دانش‌آموز بودن» رنگی از افتخار گرفت.

کد مطلب: ۱۶۲۹۶۵۱
لینک کوتاه کپی شد
صبح رؤیایی نسل فردا در بیت ولایت

هوای پاییز تهران سرد نبود؛ گرمای دل‌ها از صبح زود میان صف‌های پرشوق دانش‌آموزان جریان داشت. پرچم‌های سه‌رنگ بر دستان کوچک و محکمشان می‌رقصید و صدای خنده‌هایشان زیر آفتاب شیرین آبان، به گوش می‌رسید. هر قدم‌شان نشانه‌ی اشتیاق بود اشتیاقِ دیدن، شنیدن، باور شدن.

با عبور از درب‌های بیت، فضا رنگ سکوتی متبرک گرفت. نگاه‌ها معصوم، دل‌ها مشتاق. راهنمایان  با لبخند مسیر را نشان می‌دادند و صدای صلوات، سپیده‌ای از آرامش در دل جمعیت می‌پاشید. نوجوان‌ها با چشمانی که برق می‌زد، زل زده بودند به جایگاهِ انتهای سالن، جایی که قرار بود چهره‌ای آشنا و آرام پرده از محفل بردارد.

لحظه دیدار فرا رسید. رهبر انقلاب وارد شدند؛ قامت استوار، چهره پرلبخند، نگاهی پدرانه. شور در فضا چرخید، احترام بر پا شد، و زمان برای ثانیه‌هایی ایستاد. در آن لحظات، حضور ایشان نه فقط یک دیدار سیاسی، بلکه آیینی از اعتماد و تربیت بود. سخنانشان با نرمی و صلابت در دل‌ها نشست: از مطالعه گفتند، از خلاقیت، از ایمان، از مسئولیت. واژه‌هایشان بذرهایی از روشنایی بودند که در زمین دل نوجوانان کاشته شد.

در گوشه‌ای از سالن، گروهی از دانش‌آموزان دختری را می‌دیدند که آرام دفتر کوچکش را باز کرده و یادداشت می‌نوشت. برق چشمانش از شوق بود شاید همان خانم‌دکتر آینده‌ای که در خیال خود، آینده‌ای روشن و دلیر برای ایران ترسیم می‌کرد.صدای خنده‌ها ساده بود اما معنا داشت؛ حسی از اتحاد، امید و باور.

پس از پایان برنامه، بسیاری از دانش‌آموزان به گفت‌وگو با یکدیگر پرداختند. هر کس در چشم دیگری جرقه‌ای از آینده را می‌دید، یکی پزشک، یکی مهندس، یکی نویسنده. و شاید همه با دلِ خود گفتند: این دیدار ساده نبود، این لحظه نقطه‌ای بود در مسیر تکامل ما.

خورشید از میانه‌ی آسمان بالا آمده بود، پرچم ایران با نسیم نرم حیاط بازی می‌کرد، صدای اذان بر فضای بیت پیچید. دل‌ها سبک، لبخندها واقعی، و حس ایمان جاری بود. آن روز، روز دانش‌آموز امسال، به خاطره‌ای تبدیل شد که در حافظه‌ی جمعی جوانان این سرزمین خواهد ماند؛ روزی که مهربانی و حکمت در یک قاب ایستادند و آینده لبخند زد.

دیدار به پایان رسید، اما روشنایی آن در دل‌ها باقی ماند. دانش‌آموزانی که از بیت رهبری خارج می‌شدند، هر یک حامل نوری تازه بودند؛ نوری از اعتماد، از انگیزه و از مسئولیت. گویی ستاره‌ای از ایمان در قلبشان نهاده شده بود تا مسیر فردای ایران را روشن‌تر کنند.

نویسنده : دانش‌آموز ، ریحانه هاشم‌زاده

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار