اولین روزی که با کمربند سفید وارد باشگاه شدم، هرگز تصور نمیکردم این مسیر، به بخش جداییناپذیر زندگیام تبدیل شود
شهرری یک (پانا) ـ گاهی مسیر زندگی از جایی آغاز میشود که هیچکس تصورش را ندارد؛ از میانِ ضربهها، شکستها و نفسهایی که در باشگاه رقم میخورد. برای بسیاری از نوجوانان، «کاراته» تنها یک ورزش نیست، بلکه مدرسهای از زندگی و ایستادگی است.

در میان تقویم، در دل روزهای پرمهر ماه مهر، کتابی پنهان شده که سرفصل آن «استقامت در اوج خستگی» است.
اولین روزی که با کمربند سفید وارد باشگاه شدم، هرگز تصور نمیکردم این مسیر، به بخش جداییناپذیر زندگیام تبدیل شود. گمان میکردم دنیای من و ورزش، تنها به تابستان محدود است، اما کاراته فصلی تازه برایم گشود و تابستان پرانگیزهام را به همهی سال پیوند زد.
شاید انتخاب کاراته در آغاز تصمیم من نبود، اما گاهی قلم تقدیر، مسیر را چنان زیبا مینویسد که حتی اگر بارها به گذشته بازگردم، باز هم کاراته را برمیگزینم. این ورزش، فقط چهار دیواری یک سالن نیست؛ دنیایی است پر از رفاقت، تلاش، شکست و دوباره برخاستن.
پشت هر تکنیک و هر کمربند، داستانی از صبر، اشک، لبخند و استمرار نهفته است.
ما یاد گرفتیم وقتی مسیر دشوار میشود، حتی بدون تماشاگر و تشویق، ادامه دهیم.
یاد گرفتیم پیش از غلبه بر حریف، باید بر خستگی و ترس درون خود پیروز شویم.
کاراته به ما آموخت قوی بودن نیازی به فریاد ندارد.
آموخت حتی در اوج خستگی، باید احترام را فراموش نکرد و با وجود درد، به مسیر ادامه داد.
در خانواده بزرگ کاراته، ما هر روز یاد گرفتیم چگونه پس از هر زمین خوردن، دوباره برخیزیم و در میدان زندگی هم جنگجو بمانیم.
کاراته برای ما فقط ورزش نیست، راهی برای زیستن است؛
راهی که در آن بزرگ شدیم، رشد کردیم، شکست خوردیم و دوباره ایستادیم.
ما از ناامیدیها، پُل ساختیم و از رنجها، قدرت آفریدیم.
روز جهانی کاراته بر همهی اهالی این هنر اصیل، مبارک باد.
ارسال دیدگاه