کودکی در حصار آتش و اشغال؛ فریادی برای بیداری وجدان جهانی
شهریار (پانا)- در سرزمین اشغالشدهای که کودکی با صدای انفجار قد میکشد، همبستگی یعنی ایستادن کنار امیدی که زیر آوار فراموشی نفس میکشد.

در سرزمینی که آسمانش بوی باروت میدهد و دیوارهای خانههایش با اشک کودکان رنگآمیزی شدهاند، کودکی فلسطینی نه با لالایی، بلکه با صدای انفجار به خواب میرود. امروز، روزی نیست برای سکوت؛ روزی است برای فریاد، برای همدردی، برای همبستگی با کودکانی که در سرزمین اشغالشده، معنای واقعی رنج را زندگی میکنند.
کودکان و نوجوانان فلسطینی، قربانیان بیدفاعی هستند که در برابر چشم جهانیان، هر روز از حق زیستن، حق آموختن، حق بازی کردن و حق رؤیا دیدن محروم میشوند. آنها نه فقط با گلوله، بلکه با بیتفاوتی جهان زخمی میشوند. مدرسهشان زیر آوار، دفترشان خاکآلود، و آیندهشان در هالهای از دود و درد گم شده است.
این روز، روزی است برای بیدار کردن وجدانهایی که شاید در هیاهوی سیاست و قدرت، صدای گریهی کودک را نشنیدهاند. روزی است برای آنکه بگوییم: ما ایستادهایم، کنار کودکی که در اردوگاه، در کوچههای خاکی، در صف آب و نان، هنوز لبخند را تمرین میکند. ما همدردیم با نوجوانی که به جای کتاب، سنگ در دست دارد؛ نه برای جنگ، بلکه برای دفاع از حق زیستن.
همبستگی با کودکان فلسطین، یعنی ایستادن در برابر فراموشی. یعنی باور داشتن به اینکه انسانیت مرز ندارد، و درد کودک فلسطینی، درد همهی ماست. این همبستگی، نه یک شعار، بلکه یک عهد است؛ عهدی برای آنکه صدای بیصدایان باشیم، و نگذاریم که تاریخ، این رنج را نادیده بگیرد.
کودک فلسطینی، نماد مقاومت است؛ نماد امیدی که حتی در دل تاریکی، شعلهور میماند. او با چشمانی که هنوز برق زندگی دارد، به ما میگوید: من هستم، حتی اگر جهان مرا نبیند. و ما، با تمام وجود، باید بگوییم: ما تو را میبینیم، صدایت را میشنویم، و در کنارت ایستادهایم.
ارسال دیدگاه