چذابه، هر قدم قصه‌ای از همدلی و عشق است

صدای گام‌های پرشور زائران، بوی خاک مرز و نسیم گرم تابستانی همه‌چیز را به لحظه‌ای ناب تبدیل کرده است. امروز، راهی مرز چذابه شدم؛ جایی که دل‌ها به هم نزدیک‌تر می‌شوند و عشق به سیدالشهدا(ع) در هر نفس جاری است.

این‌جا، زائرانی از سراسر ایران و حتی کشورهای همسایه، با چشمانی پر از اشتیاق و دلی مالامال از امید، صف کشیده‌اند تا با پای پیاده راهی کربلا شوند. صدای نوای "یا حسین" و صدای قدم‌ها، ریتمی است که هر انسانی را به وجد می‌آورد.

در میان این هیاهو، مردی را دیدم که پایش شکسته بود اما پرچم عشق و اراده را با دست گرفته بود و با تمام وجود، چای داغ و خوراکی‌ها را به زائران تقدیم می‌کرد؛ نمادی زنده از ایثار و خدمت در سخت‌ترین شرایط.

چشم‌ها لبریز از اشک شوق و لبخندهای صمیمانه، گواهی بر معنویت عمیق این سفر است. در چذابه، هر قدم، قصه‌ای از همدلی و عشق است؛ جایی که انسان‌ها فارغ از هر تفاوت، در مسیر اعتقاد به هم کمک می‌کنند. اینجا مرز نیست؛ نقطه اتصال دل‌هاست.