عرفه؛ سجادهای گسترده میان خاک و افلاک
تربت حیدریه (پانا)- در میان روزهای تقویم که هر یک حامل خاطرهایست، عرفه نه خاطره است و نه تنها یک مناسبت مذهبی؛ بلکه رویدادی است که در هر سال، جانِ زمان را متبرک میکند. روزی که زمین و آسمان در آغوش هم آرام میگیرند و در صحرای عرفات، زبانها به نیایش، چشمها به اشک، و دلها به آسمان دوخته میشود.

روز عرفه، نهم ذیالحجه، فراتر از یک تقویم عبادیست. این روز، نمایشگاه بندگی است، میدان شناخت و آستانه تطهیر. نه فقط برای حاجیانی که در صحرای عرفات احرام بستهاند، بلکه برای هر دلی که در پی شناخت خویشتن و خالق خویش است. در این روز، خداوند گویا از عرش به فرش نزدیکتر میشود و بنده، از خویش به خداوند رهاتر.
حسینبنعلی(ع) در این روز، دعایی خواند که هنوز صدای آن، چون نای بلند روح، از قرنها عبور میکند و به دلهای این عصر میرسد. دعای عرفه، نه فقط مناجاتی عاشقانه، که سلوکی عارفانه است. در آن، امام نهفقط طلب میکند، که حکمت میآموزد؛ نهفقط میگوید، که راه مینماید.
روز عرفه، آینهایست برای بازنگری در خویشتن. هرکس، به اندازهای که دل دارد، میتواند در این روز، ره صدساله را طی کند. عرفه، سکوی پرتابیست از خاک به افلاک؛ آنجا که دردهای زمینی، با اشک و آه و دعا، به آسمان فرستاده میشود و رحمت، به بار مینشیند.
در میان طنین لبیکگویانِ حاجیان، آنان که در وطناند نیز، سهمی از این خیمه عظیم دارند. هر دل تپنده، هر زبان زمزمهگر، هر چشم منتظر، در این ضیافت رحمت دعوت است. کافیست اندکی مکث، اندکی اشتیاق، و اندکی بازگشت.
در روز عرفه، زمان کندتر میگذرد، زمین آرامتر نفس میکشد، و آسمان مهربانتر نگاه میکند. امروز، روزیست که آمرزش در کمین است و نجات، در دسترسترین نقطه ممکن.
عرفه، روزیست که اگر دلت را بالا ببری، دست خدا را خواهی گرفت.
ارسال دیدگاه