شبی که کنگره ملی ۵۵۸۰ شهید استان البرز با حضور بانوان جان گرفت
کرج (پانا) - شب هشتم کنگره ملی ۵۵۸۰ شهید سرافراز استان البرز ویژه بانوان بود و نشان داد فرهنگ ایثار و شهادت، محدود به یک خانواده یا یک نسل نیست؛ بلکه ریشه در باور جمعی مردم این سرزمین دارد.
در شب هشتم کنگره ملی ۵۵۸۰ شهید سرافراز استان البرز، ورزشگاه ۶هزار نفری انقلاب کرج، حالوهوایی متفاوت از شبهای پیش داشت؛ شبی که روایت ایثار و شهادت، نه فقط از زبان برنامهها، بلکه از حضور پررنگ بانوانی روایت میشد که هرکدام با دلی درگیر، پای این قصه آمده بودند.
این شب، ویژه بانوان بود؛ عموم بانوان استان البرز، از نسلهای مختلف، در کنار یکدیگر نشسته بودند؛ مادران، دختران، همسران، معلمان، دانشجویان و زنانی که شاید نسبت خونی با شهدا نداشتند، اما دلهایشان سالهاست با نام شهیدان آشنا است.حضوری گسترده که نشان میداد فرهنگ ایثار و شهادت، محدود به یک خانواده یا یک نسل نیست؛ بلکه ریشه در باور جمعی مردم این سرزمین دارد.
از نخستین لحظات آغاز مراسم، سکوتی آمیخته با انتظار در ورزشگاه جریان داشت. سکوها بهتدریج پر میشد و در ورزشگاهی با ظرفیتی ۶هزار نفری، بیش از ۸هزار بانوی استان حضور یافتند؛ حضوری که خود، روایتی گویا از همراهی و همدلی بانوان با آرمانهای شهدا بود.
اجرای ۳ گروه سرود دختران البرزی با سبکهای متفاوت، آغازگر رسمی این شب بود؛ سرودهایی که تنها شنیده نمیشدند، بلکه حس میشدند. صدای همخوانی بانوان در بخشهایی از اجرا، ورزشگاه را به فضایی همدلانه بدل کرده بود؛ جایی که سرود، واسطهای برای پیوند دلها شد.
اما یکی از نقاط عطف این شب، رونمایی از کتاب «نام تو پیراهنم» بود؛ کتابی درباره شهید مدافع امنیت، شهید روحالله عجمیان. کتابی که روایت آن نه از فاصله، بلکه از دل خانهای داغدار و در عین حال استوار بیرون آمده است. این اثر، به روایت خواهر شهید، سیده زهرا عجمیان و به قلم فاطمه مهرابی، تصویری انسانی، صمیمی و صادقانه از شهیدی ارائه میدهد که نام او با امنیت این سرزمین گره خورده است.
رونمایی از این کتاب، صرفاً معرفی یک اثر مکتوب نبود؛ بلکه یادآوری این حقیقت بود که زنان، نه فقط راویان تاریخ، بلکه حافظان اصلی حافظه جمعی این ملت هستند؛ خواهری که داغ برادر را به کلمه سپرده و نویسندهای که این درد را به روایت تبدیل کرده است؛ روایتی که میتواند ماندگار بماند.
در ادامه برنامه، بزرگترین نمایش تبیینی کشور با عنوان «راهبندان» همچون شبهای گذشته به اجرا درآمد؛ نمایشی که با زبان هنر، مخاطب را به دل پیچیدگیهای جنگ روایتها برد؛ از سردرگمیها تا انتخاب، از تردید تا بصیرت. «راهبندان» آیینهای از تحولات و چالشها از سال ۱۳۵۷ تا امروز است.
تماشاگران، بهویژه بانوان حاضر در سالن، در طول اجرا، بارها با سکوتی سنگین و گاه اشکهایی بیصدا همراه شدند؛ گویی هر صحنه، پرسشی تازه پیش روی مخاطب میگذاشت: در این مسیر، سهم ما چیست و چه مسئولیتی بر دوش داریم؟
اما احساسیترین بخش شب هشتم، در دقایق پایانی رقم خورد؛ زمانی که مهمان ویژه مراسم، دختر شهید سلامی، روی صحنه آمد. حضور او، بهتنهایی حامل پیامی عمیق بود؛ پیام تداوم راه، پیام نسلی که پدرانشان را در راه این سرزمین تقدیم کردهاند و امروز، آرام و استوار، از همان مسیر سخن میگویند.
سخنان وی کوتاه بود، اما هر جملهاش، سنگینی یک تاریخ را با خود داشت؛ از افتخار گفت، از دلتنگی و از مسئولیتی که امروز بر دوش فرزندان شهدا است. سالن، در آن دقایق، سراسر گوش بود؛ گوشهایی که نه فقط میشنیدند، بلکه میفهمیدند.
شب هشتم کنگره ملی ۵۵۸۰ شهید استان البرز، شبی بود که بانوان، محور اصلی روایت شدند؛ زنانی که چه در جایگاه مادر و همسر شهید، چه در جایگاه دختر و خواهر، و چه بهعنوان بانوانی از درون جامعه، نشان دادند که فرهنگ ایثار و شهادت، زنده است و در دلها جریان دارد.
این شب، تنها یک مراسم فرهنگی نبود؛ تجلی یک باور جمعی بود؛ باوری که میگوید روایت شهدا، اگر به دست مردم و بهویژه بانوان سپرده شود، زندهتر، صادقانهتر و ماندگارتر خواهد بود. بانوانی که در این شب حضور داشتند، هرکدام با خود، بخشی از این روایت را به خانه بردند؛ روایتی که قرار است در دل خانوادهها، در میان نسلها و در آینده این سرزمین ادامه پیدا کند.
ارسال دیدگاه