مبارزی که سایه‌اش لرزه براندام ساواک می‌انداخت

آمنه اکبری درگفت‌وگو با پانا عنوان کرد:«همزمان با سالروز شهادت علی اندرزگو،مبارز انقلابی و چریک گمنامی که سال‌ها در سایه زیست،تا روشنایی انقلاب را ببیند، نگاهی دوباره به روایت‌های کمتر شنیده‌شده از زندگی و شهادت این چهره بی‌بدیل مبارزات ضدطاغوت، ضروری به نظر می‌رسد؛شخصیتی که رازهای ناگفته‌اش هنوز هم در پرونده‌های محرمانه خاک می‌خورند.»

وی افزود:«۲ شهریور ۵۷کوچه‌ای در میدان سلماس تهران،شاهد یکی از پرهیاهوترین عملیات‌های امنیتی رژیم پهلوی بود؛عملیاتی که با ردگیری دقیق و اطلاعات فشرده به شناسایی و ترور علی اندرزگو منجر شد.مأموران ساواک که سال‌ها در جست‌وجوی این مبارز حرفه‌ای بودند،سرانجام پس از ردگیری‌های مکرر و شناسایی چهره تغییریافته‌اش، او را به دام انداختنداما حتی در لحظه آخر نیز از تیراندازی واهمه نداشت و تا آخرین نفس، سلاحش را زمین نگذاشت.»

اکبری ادامه داد:«شهیدعلی اندرزگو که سال‌ها با نام‌های مستعار مختلف، تغییر چهره، تغییر صدا و زندگی در شهرها و محله‌های گوناگون از چنگال دستگاه امنیتی پهلوی گریخته بود،به نماد هوش عملیاتی و پایمردی در راه مبارزه تبدیل شده بود.وی تنها یک مبارز مسلح نبود؛بلکه حلقه واسط میان علما،روشنفکران مذهبی و نیروهای عملیاتی زیرزمینی بود که طرح‌هایی فراتر از یک انقلاب درسر داشتند.»

دبیر درس تاریخ دبیرستان حضرت فاطمه اضافه کرد:«درکنار عملیات‌های چریکی،نقش مهم علی اندرزگو در انتقال پیام‌های امام خمینی (ره) از نجف به داخل کشور،حمایت از خانواده زندانیان سیاسی و تأمین منابع مالی گروه‌های مبارز کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ ابعادی که شاید تنها با گذرزمان و گشودن بایگانی‌های امنیتی بتوان به آن‌ها پرداخت.»

اکبری در ادامه بیان کرد:«درشرایطی که برخی مبارزان با نام‌های پرزرق و برق درتاریخ ثبت شدند، علی اندرزگو ترجیح داد گمنام بماند تا مؤثرتر عمل کند؛اما مرگش نیز همچون زندگی‌اش لرزه براندام ساختار فرسوده پهلوی انداخت و خونش در ماه‌های پایانی رژیم شاه  سوخت تازه‌ای برآتش انقلاب شد.»

وی در پایان گفت:«درآستانه سالگرد شهادت وی شاید مهم‌ترین پیام اندرزگو برای نسل امروز، این باشدمبارزه، فقط فریاد زدن در خیابان نیست؛گاهی سکوتی هوشمندانه، خانه‌به‌خانه،کوچه‌به‌کوچه، همان چیزی است که تار و پود یک نظام را می‌لرزاند.»