سمیه نیکفکر*
نرم نرمک میرسد اینک بهار
شهرری(پانا)- سالها از پی هم میگذرند و سال ۱۳۹۹ هم با تمام خوبیها و بدیهایش گذشت، بماند که بدیهایش بیشتر از خوبیهایش بود و ما مبهوت از روزگار با چشمانی امیدوار، در قطار بیتوقف زمان، ایستادهایم و به بشارت همیشه نوروز که خبر از سال نو و حال نو میدهد، داستان زندگی بهتر را جستجو میکنیم.
اخبار سیل و زلزله، فوت کولبرها توی سرما و تراژدی پایان سال با کرونا، سال ۱۳۹۹ را با تمام اخبار تلخ وشیرین تکمیل کرد و دیگر قرار است یک جمله «یادش بخیر» قبل از خاطرات گذشته ما بیاید، قرار است امسال ما به زودی بشود «پارسال»!
ایرانیان در آستانه سال نو، درحالی به استقبال نوروز میروند که سفره آنها کوچکتر از هر زمان شده است و امید را در دلهایشان به شیوهای پرورش میدهند تا هرچه زودتر بتوانند دستی به سروگوش زندگیشان بکشند، دردهاشان را درمانی یابند و دلهاشان را از همیشه شادتر کنند.
فراموش نکنیم، این روزها بهترین خواستهای که میتوانیم برای هم میهنانمان داشته باشیم، فراهم کردن حال خوب برای امیدهای از دست رفته است؛ سهم ما در قبال عزیزانمان آرامشی است که میتوانیم به یکدیگر هدیه دهیم، دلهای شکسته را وصله مهربانی زنیم و مرهمی باشیم برای دستهایی که خالی از امید شدند.
به روزهایی فکر میکنیم که رفت؛ به لحظاتی که خندیدیم، لحظاتی که اشک ریختم، و تمام ثانیههایی که با سرعت رقم خورد؛
روزهایی که زندگی ما بود، خوبیهایش برای ما امیدبخش بود و بدیهایش به ما درسها آموخت؛ آموختیم که محتاطتر گام برداریم و حواسمان به دیوار شعور و اعتماد باشد،
آموختیم که بهبود جهان را از خودمان شروع کنیم که جهان چیزی به غیر از انبوهی از من و ما نیست.
پس در آستانه سال نو، جز دعای خیر برای میهن عزیزمان چیزی از درگاه محبوب طلب نمیکنیم؛
خدای خوبم! در آستانه سال جدید به مردم کشورم کمک کن، کاری کن که امسال برای ایران ما، سال اتفاقات خوب باشد، گرد امید، تعهد و عشق را در کشورم بگستران و ابرهای همدلی و مهربانی را بر سر این مردم ببار، آنقدر که انسانیت، جانی دوباره بگیرد و ۱۴۰۰ بهترین سال زندگیمان شود؛
سالی که وقتی میگرییم اشک شوق از چشمانمان جاری شود و همه در کنار هم سرود خوشبختی را زمزمه کنیم.
ای تو یزدان ای تو گرداننده مهر و سپهر
برترینش کن برایم این زمان و این زمین
ارسال دیدگاه