شهریار؛ صدای ایمان و ایران در شعر معاصر

تبریز (پانا) - شهریار، شاعر بزرگ ایران، با قلمی آکنده از عشق به اهل‌بیت(ع) و دل‌سپردگی به میهن، توانست در شعر معاصر صدایی بی‌همتا بیافریند؛ صدایی که هنوز دل‌ها را به تپش وا می‌دارد و نسل‌ها را با اصالت و ایمان پیوند می‌زند.

کد مطلب: ۱۶۰۷۱۸۴
لینک کوتاه کپی شد
شهریار؛ صدای ایمان و ایران در شعر معاصر

در تاریخ ادبیات ایران، نامی می‌درخشد که هم‌زمان با ایمان، عشق و صداقت آمیخته است؛ سید محمدحسین بهجت تبریزی، شهریار. شاعری که قلمش از دل برمی‌خاست و به دل می‌نشست  و با دو زبان فارسی و ترکی آذربایجانی، دنیایی از زیبایی و احساس آفرید.

شهریار، بیش و پیش از هر چیز، عاشق بود؛ عاشق انسان، عاشق میهن و عاشق علی(ع). در غزل جاویدان «علی ای همای رحمت» چنان با سوز و شور به درگاه مولای متقیان توسل می‌جوید که هر بیت آن به زمزمه‌ای روحانی بدل شده است  و در منظومه‌ی ترکی «حیدربابایه سلام»، با صدایی صمیمی و ریشه‌دار، خاطرات روستای خشکناب و کوه سهند را به تصویر می‌کشد؛ سرزمینی که کودکی‌اش در آن شکل گرفت و الهام‌بخش بسیاری از اشعار ماندگارش شد.

زندگی شهریار اما تنها در شعر خلاصه نمی‌شد؛ او تجربه‌های تلخ و شیرین بسیاری را از سر گذراند. در دارالفنون تهران، پزشکی خواند اما زخمی که عشق ناکام بر دلش نهاد، مسیر زندگی‌اش را تغییر داد. پزشکی را رها کرد، اما شعر را نه؛ چراکه تنها با سرودن آرام می‌گرفت. هر واژه برای او درمانی بود و هر بیت، مرهمی بر زخم جان.

شهریار در همه‌ی قالب‌ها، غزل، قصیده، مثنوی، رباعی و حتی شعر نیمایی قلم زد و در همه‌شان خوش درخشید. غزل معروف «آمدی جانم به قربانت» همچنان صدای عاشقی است که زمان نتوانسته بر طراوتش غبار بنشاند.

با همه‌ی رنج‌ها و فراز و فرودها، شهریار هرگز از زندگی روی برنتافت. او سال‌ها در بانک کشاورزی کار کرد، خانواده تشکیل داد و در کنار همسر و فرزندانش زیست؛ اما در نهایت، آنچه او را از دیگران جدا کرد، نه شغل و جایگاه اجتماعی، بلکه روح شاعرانه‌ای بود که در کلماتش جاری بود.

امروز که سال‌ها از رفتن شهریار گذشته، شعرهایش همچنان تازه‌اند و پرشور. او تنها شاعر یک دوران نبود، بلکه پلی است میان نسل‌ها؛ میان گذشته‌ای پر از اصالت و آینده‌ای که نیازمند الهام و امید است.

شهریار پنجره‌ای رو به شعر گشود و هوای تازه‌ای به جان ادبیات ایران دمید. نامش جاودانه ماند، چرا که قلمش از حقیقت و عشق سرشار بود؛ و این دو، هرگز کهنه نمی‌شوند.

 

نویسنده : سنا بهروز، دانش‌آموز خبرنگار پانا استان آذربایجان شرقی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار