فراتر از یک دیدار؛

لحظات شیرین با پدر معنوی؛ دیداری که یادها را جاودانه کرد

اهر (پانا) - در یک دیدار دل‌انگیز، پدر معنوی شهر با حضور گرم و محبت‌آمیز خود در میان کودکان بی‌سرپرست، لحظاتی شیرین و به یاد ماندنی را رقم زد که نه تنها دل‌های آن فرزندان را شاد کرد، بلکه به آن‌ها احساس امنیت و محبت نابی هدیه داد.

کد مطلب: ۱۵۹۳۳۱۶
لینک کوتاه کپی شد
لحظات شیرین با پدر معنوی؛ دیداری که یادها را جاودانه کرد

در یک صبح آفتابی و دل‌انگیز، بچه‌های یک مرکز نگهداری کودکان بی‌سرپرست در شهر، در حال بازی و سرگرمی بودند که ناگهان صدای قدم‌های نرم و آشنا به گوششان رسید. برخی از آنها که به تازگی از خواب بیدار شده بودند، با کنجکاوی به در نگریستند. در این میان، چشمانشان درخشید و لبخند بر لبان کوچک‌شان نشاند.

وقتی در باز شد، نمایی از محبت و صفا به درون اتاق وارد شد. امام جمعه، با نگاهی پر از محبت و احترامی که فقط یک پدر می‌تواند نشان دهد، به میان بچه‌ها آمد. آن‌ها، لحظه‌ای درجا ایستادند و با چشمان بزرگ و حیرت‌زده به او خیره شدند. در آن ثانیه، گویی زمان متوقف شده بود و همه چیز به دور این شخصیت مهربان می‌چرخید.

چشمان مظلوم و پاک بچه‌ها، موجی از محبت پدر و فرزندی را فریاد می‌زد. حالتی عجیب و دلنشین در بین بچه‌ها تازه شکل می‌گرفت. آنان که تا پیش از این، در دنیای کوچک و پر از غم خود زندگی می‌کردند، اکنون شاهد ورود کسی بودند که با خودش حس محبت و امنیت را به ارمغان آورده بود.

امام جمعه به آرامی به سمت آن‌ها رفت و با لبخندی دل‌نشین، ابتدا به یکی از کودکان نزدیک شد. وقتی نام او را صدا کرد، آن کودک با خوشحالی فریاد زد: «منو صدا زد!» و بلافاصله به سوی او دوید. این لحظه، نخستین تلاقی احساساتی بود که در دل بچه‌ها جوانه زد.

امام جمعه با آن بچه‌ها نشست و به گفت‌وگو با آن‌ها پرداخت. هر یک از آن‌ها داستانی برای گفتن داشتند و نگاه‌های پر از شوق و انتظارشان، شجاعت و اعتماد را به او منتقل می‌کرد. گاهی از خنده‌های سرزنده‌شان به گوشه‌ای می‌غلتیدند و گاهی دیگر با متانت به سخنان او گوش می‌سپردند.

ساعاتی گذشت و بچه‌ها از این ملاقات شگفت‌زده و ذوق‌زده بودند؛ تجربه‌ای که برای آن‌ها فرای یک دیدار ساده بود. آن‌ها از عشق و توجهی که نمی‌دانستند چگونه آن را وصف کنند، سرشار بودند. حتی زمانی که امام جمعه با یکی از آن‌ها هم‌صحبت می‌شد، گویی دنیا فقط به خاطر آن لحظه بساط کرده است.

کودکان بر سر سفره‌ای نشسته بودند که این بار نه تنها غذایی گرم، بلکه عشق و محبت را نیز در کنار خود حس می‌کردند. آنها در میان خنده و شادی از چهره‌های شفاف و نورانی این مرد پرافتخار، خاطراتی خواهند ساخت که در دلشان جای خواهد گرفت.

این دیدار، نه تنها چهره‌ای از یک مقام مذهبی، بلکه جلوه‌ای از یک پدر دلسوز را برای بچه‌ها به ارمغان آورد. این تجربه جمعی، صمیمیت و محبت ماندگاری را به روح و روان آن‌ها هدیه داد و تا همیشه در یادشان باقی خواهد ماند؛ یادگاری از یک روز عادی که به خاطر یک شخص، به یادماندنی شد.

خبرنگار : فریبا محمدی عکاس : دانش‌آموز: پریناز محمدی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار