کبودراهنگ(پانا)_در دل تاریکی شام، سکوت خرابهها فریاد میزند؛ جایی که ستارهها شاهد اشکهای دختریاند، که پدرش را دیگر در آغوش ندارد. اینجا نه فقط خرابهای از سنگ و خاک، که خرابهای از دل شکستهٔ رقیه است .روایتی دردناک از شبهایی که بر کودکی بیپناه، چون سالها گذشت.