نتایج جستجو : پاره های ایران شناسی

  • سحر گه رهروی در سرزمینی، همی گفت این معما با قرینی/ که ای صوفی شراب آنگه شود صاف، که در شیشه بماند اربعینی»؛ چهل روز بود که نه سر در دل «درها» برده و نه پا در کانون «هامون» بی قانون گذارده و نه چشم به آبی بی پایان «دریای» بی پایاب دوخته بودیم. از این رو «کوه روبار» در استان گیلان را نامزد می کنیم تا ضمن سفر به شهر پلکانی ماسوله، با رو نمایی از کوه روبار این هر سه را یکجا داشته باشیم.

  • هوای گرگ و میش دهستان «آویز» عالمی دیگر دارد، رویایی است. خنکای نسیم بامدادی پس از گرمای دوشینه، روح را می‌نوازد، به معراج می‌بر، می‌آراید و از آلایش‌ها می‌زداید.

  • سفری دیگر در پیش است؛ سفری بر مدار خطر. سفر به "سیاه چال" که در کوه‌های برز فیروزآباد به سمت آسمان دهان گشوده و آرمیده است.