نتایج جستجو : غربتی

  • تهران (پانا) - من غربت نشینم، اما با تمام دخترای غربتی فرق دارم، مرگ بابام ما رو از شهرستان به دروازه غار کشوند. تا وقتی بابام زنده بود ما مثل بقیه غربتی‌ها کار نمی‌کردیم آخه تو فرهنگ ما رسمه خرج زندگی رو زن و بچه‌ها در بیارن ولی تا بابام بود خودش خرج زندگی‌رو می‌داد و زندگی ما رو به راه بود، اما همین که دستش از دنیا کوتاه شد انگار ورق زندگی ما برگشت، مجبور شدیم پیش بقیه غربتی‌ها برگردیم و مثل اونا زندگی کنیم، مامانم تصمیم گرفت شوهر کنه که من با همون سن کمی که داشتم مخالف بودم، هفت سالم بود که…

۱