روایتی از دغدغه های باغچه بان های مدرسه باغچه بان

تهران (پانا) - زندگی آدمی دو قسمت است. یکی واقعیت است و دیگری خیال. واقعیت سخت است و خیال راحت. این حس یکی از معلم هایی است که سالهاست با دانش آموزان ناشنوا زندگی کرده و فقط چند سال تا بازنشستگی اش فاصله دارد.

کد مطلب: ۹۷۱۰۵۳
لینک کوتاه کپی شد
روایتی از دغدغه های باغچه بان های مدرسه باغچه بان

«جعفر رضی پور» که معلم دانش آ‌موزان ناشنوا در هنرستان باغچه بان شماره ۲۰ است از دغدغه های معلمی اش برای دانش‌آموزان ناشنوا برایم می گوید: «من با علاقه وارد این رشته شدم و معلم دانش‌آموزان استثنایی شدم. این بچه ها مثل سایر بچه های عادی خانواده دارند، علاقه دارند، مهارت دارند و انتخاب رشته می کنند. فنی می شوند یا هنری یا نظری و مسیری برای خود در زندگی شان پیدا می کنند. در واقع این دانش آموزان هیچ تفاوتی با سایربچه های عادی ندارند. منتها باید با این بچه ها تخصصی تر کارکرد. این بچه ها دقیقا همانند بچه های عادی ممکن است گنجینه لغات محدودی داشته باشند. قاعدتا باید زبان فارسی با آن بیشترکار شود و به سمت کلمات جدید بروند و آنچه در خود دارند من معلم بتوانم گسترش دهم. حالا شاید شکل ادای این کلمات برای دانش آموز ناشنوا در ظاهر متفاوت باشد.» رضی پور می گوید: «من خودم عاشق کارم هستم و خارج از شعار، در این مسیری که انتخاب کردم حال روحی خوبی را تجربه کرده ام. فقط جنس معلمی برای این نوع دانش‌آموزان صبوری بیشتری می طلبد زیرا فشار کار زیاد است و اگر تمهیداتی باشد تا این معلم ها هرچند وقت یکبار بلحاظ روحی خود را بازیابی کنند قطعا دچار فرسودگی در این مسیر و این شغل نمی شوند.»
در آستانه روز جهانی معلولین و در روز ۴ آذر سالگرد یادبود جبارباغچه بان در خیابان «باغچه بان» یوسف آباد تهران فرصت حضور در مدرسه ابتدایی را داشتم که روزگاری خانه باغچه بان بود و با اقدامی شگرف خود را برای همیشه در دل دانش آموزان استثنایی ماندگار کرد. پیش از حضور گمان نمی کردم با این حجم از شور و شادی در میان دانش‌آموزانی روبرو شوم که اگرچه زبان گفتگو نداشتند اما با نگاه و آواهای شان خوش آمد گوی حضور مهمانان شان بودند.


دانش آموزانی که به اندازه حرکات دست و نگاه شان و به اندازه سن سکوت شان حرف برای گفتن داشتند و با آوای «خانم خانم» خطاب کردن شان سعی می کردند ارتباط کلامی برقرار کنند و من قاصر از پاسخ بودم، چون به زبان اشاره شان نمی توانستم پاسخ دهم.
در همان لحظه که با لبخند کیک تعارف می کردند و با حرکات دست و انگشت های شان با چاشنی لبخند برایم حرف می زدند با خود می گفتم ای کاش نهضت بریل آموزی برای نابینایان و نهضت زبان اشاره برای ناشنوایان که از وعده های سیدجواد حسینی، معاون سازمان استثنایی کشور است، زودتر محقق می شد تا اگر فرصت دیدار دوباره ای با این دانش آموزان داشتم شاید با زبان آنها مهربانی شان را پاسخ می دادم.

مریم افشاری، مدیر دبستان باغچه بان درباره مدرسه اش می گوید: «مدرسه در سال ۱۳۱۲ تاسیس شد و خانه باغچه بان بود که آن را به ‌آموزش ناشنوایان اختصاص داده بود و در سال ۱۳۳۲ با کمک خیرین و هیات امنا بنای موسسه گذاشته شد و ۱۳۳۵ در مساحت ۲ هزار متر بنا شد.» افشاری، مدیر دبستان از نحوه انتخاب معلم های مدرسه اش و کمبود نیرو در این حوزه می گوید: «معلم هایی که در این مرکز کار می کنند رسمی آموزش و پرورش هستند و در رشته روانشناسی و آموزش استثنایی درس خوانده اند. متاسفانه مدارس استثنایی هم مانند سایر بخش های آموزش و پرورش مدام با مشکل کمبود نیروی انسانی دست و پنجه نرم می کنند اما با تدابیری که اداره استثنایی در نظر گرفته سعی شده کمبودها جبران شود و در این مسیر خیرین بسیار همراه ما هستند.»

سیدجواد حسینی، رییس سازمان استثنایی وزارت آموزش و پرورش در گفتگو با پانا از خبرهای خوب حوزه استثنایی در آستانه روز جهانی معلولین سخن می گوید: «ما در هفته های اخیر با خیرین مدرسه ساز جلسه داشتیم و برای اینکه مدارس استثنایی ما به سطح استاندارد برسند نیازهای خود را اعلام کردیم. ۲۱۰ مدرسه استثنایی نیاز داریم و در ۱۴ استان کشورمان مدرسه اوتیسم نداریم و در ۱۹ استان کشورمان سالن ورزشی نداریم. البته این در شرایطی است که ۳۷ سالن ورزشی داریم و ۴۹ مدرسه اوتیسم داریم و ۱۶۰۰ مدرسه ویژه استثنایی هم داریم و خب در عین حال این کمبودها را نیزداریم. خوشبختانه خیرین مدرسه ساز که کارگروهی با عنوان «مدارس خیرساز استثنایی» دارند، تقبل کردند که این ۲۱۰ مدرسه را به علاوه آن ۱۴ مدرسه اوتیسم را در پهنه جغرافیایی کشور بسازند.»
سید جواد حسینی از افتتاح بزرگترین مجتمع آبی مخصوص دانش‌آموزان استثنایی کشور و همچنین کلنگ زنی بزرگترین مرکز جامع راهنمایی و مشاوره خانواده و توانبخشی توسط خیری به نام هامونی خبر داد.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار