وظفر الوندی*

جمع آوری کودکان کار بدون تکریم آنها هیچ فایده ای ندارد

بارها طرح‌هایی با عنوان جمع‌آوری یا سامان‌دهی کودکان کار در ایران انجام شده اما نتیجه این طرح‌ها عاری از هرگونه سامانی برای این کودکان بوده‌ است. هر تصمیمی که راجع به کودکان گرفته می‌شود باید طبق اصل منافع عالیه کودکان باشد و اگر چنین نبود، باید به آن تصمیم به دیده تردید نگریست.

کد مطلب: ۹۳۰۶۴۶
لینک کوتاه کپی شد

طبق ماده 45 قانون حمایت از خانواده هر تصمیم اجرایی، اداری و حتی قضایی در مورد کودک باید با رعایت مصلحت عالیه کودک در نظر گرفته شود، یعنی اینکه وقتی چند تصمیم در مورد کودکی مدنظر است، باید آن تصمیمی برگزیده شود که بیشترین نفع را برای خود کودک دارد. اما آیا طرح‌های ضربتی جمع‌آوری کودکان کار با توجه به مصلحت‌های عالیه کودکان انجام می‌شوند؟ پاسخ این سوال مشخصا خیر است زیرا هدف از اجرای چنین طرح‌هایی نه بهبود معیشتی کودکان، بلکه تنها رفع تکلیف از مسوولان شهری است.

بارها این کودکان با عناوینی چون جمع‌آوری یا ساماندهی برای مدتی موقت از چهره خیابان پاک می‌شوند تا دیگر جلوی چشم نباشند و عواطف عمومی را جریحه‌دار نکنند. حال اینکه تعابیری که به کار می‌رود مهم نیست، چون آنچه در عمل صورت می‌گیرد صرف جمع‌آوری و دور کردن این کودکان است و برای شخص آنها هیچ نفعی ندارد.

نفع این کار بیشتر برای متولیان و مدیرانی است که می‌خواهند در گزارش‌های خود بگویند ما چهارراه‌ها را از کودکان کار پاک کردیم. این کودکان هم بعد از جمع‌آوری در مکان‌هایی نگهداری می‌شوند که طبق گزارش‌های دریافتی منافات بسیاری با تکریم کودک دارند. از طرفی دیگر برای جمع‌آوری این کودکان، به بهانه‌هایی متوسل می‌شوند مبنی بر اینکه 70 درصد این کودکان از اتباع بیگانه‌اند. حال اگر مسوولان با حداقل ادبیات حقوقی کودک آشنا باشند باید بدانند که در زمینه کودکان ملیت، تابعیت، رنگ و نژاد هیچ اهمیتی ندارد.

صرف‌نظر از این موارد باید تلاش کرد تا حقوق کودکان با هر تابعیت و ملیتی حفظ و تکریم شود. اما مشاهدات و تجربیات نشان می‌دهند که در محل‌های نگهداری کودکان، با وجود زحمت و هزینه‌ زیاد، کودکان جریحه‌دار‌تر از قبل می‌شوند. در این محل‌ها توان مراقبت طولانی از کودکان نیست. بارها و بارها گفته شده است باید مداخلات از همان محل زندگی این کودکان آغاز شود نه از خیابان. بنابراین قبل از جمع‌آوری آنها باید دید در محل زندگی خودشان چه مشکلات معیشتی و اقتصادی دارند.

باید توجه داشت که با بهانه‌هایی مثل اینکه کودکان در دسته‌های تبهکاری یا موادفروشی مشغولند، ادعایی که از نظر آماری هیچ سندی ندارد، نمی‌توان با طرح‌های ضربتی به جان این کودکان افتاد. نتیجه چنین طرح‌هایی این است که مدتی چهارراه‌ها خالی از کودکان می‌شود، اما این غیاب موقتی است و کودکان باز هم به خیابان‌ها و سر چهارراه‌ها بازمی‌گردند؛ چنان‌که در گذشته بازگشتند.

این کودکان خانواده و زندگی خود را دارند و باید در محل زندگی خود مورد حمایت قرار بگیرند تا بتوانند به تدریج نیازی به حضور در خیابان نداشته باشند. مداخلات محلی در نقاطی از کشور اجرا شده و نتایج آن ملموس و امیدبخش بوده است. برای مثال در یکی از شهرهای مازندران نهادهای شهری با هم همکاری کردند و در محل زندگی کودکان به بررسی وضع معیشتی و بهبود آن پرداختند یا در شیراز هم مداخلاتی به کمک تمام ارگان‌های حمایتی مثل بهزیستی، کمیته امداد و بهداشت و درمان صورت گرفت و توانستند مسائل را در همان مقر زندگی کودکان برطرف کنند. این اقدام در تهران هم عملی است. صدها بار این کودکان جمع‌آوری شده‌اند و اطلاعات آنها و وضع معیشت و کس‌و‌کارشان هم مشخص و در دسترس است. با بسیجی همگانی می‌توان وضع نابسامان این کودکان را در محل زندگی خود سامان داد و دنبال طرح‌هایی بود که در راستای مصالح عالیه کودکان باشد، نه مدیران و مسوولان.

*دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک وزارت دادگستری

منبع: روزنامه اعتماد

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار